اختلاف‏هايى دينى و انحراف‏ها، معلول انحراف علماء و كتمان آنها آيات الهى را بوده است - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 585

بيان‏

اختلاف‏هايى دينى و انحراف‏ها، معلول انحراف علماء و كتمان آنها آيات الهى را بوده است

(إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‏) ظاهرا (و خدا داناتر است) مراد بكلمه (هدى) همان معارف و احكامى است كه دين الهى متضمن آن است، معارفى كه پيروان دين را بسوى سعادت هدايت ميكند و مراد به بينات، آيات و حجت‏هايى است كه دلالتشان بين و واضح است، و ادله و شواهد بر حقى است كه همان هدايت است.

بنا بر اين كلمه (بينات) در كلام خداى عز و جل وصفى است مخصوص آيات نازله، و بر اين اساس منظور از كتمان آن آيات، اعم است از كتمان و پنهان كردن اصل آيه و اظهار نكردن آن و يا كتمان دلالت آن به اينكه آيه نازله را طورى تاويل و يا دلالتش را طورى توجيه كنند كه آيه از آيت بودن بيفتد.

همانطور كه يهود اين كار را با آيات تورات كردند، يعنى آن آياتى كه از بعثت پيامبر اسلام بشارت ميداد، تاويل و يا پنهان كردند، بطورى كه مردم يا اصلا آن آيات را نديدند و يا اگر ديدند تاويل شده‏اش را ديدند، و خلاصه دلالتش را از رسول اسلام (ص) برگرداندند.

(مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ) الخ، اين جمله مى‏فهماند كتمانى كه يهوديان كردند، بعد از آن بود كه آيات نامبرده بگوش مردم رسيده بود و چنان نبود كه تنها علماى يهود آن آيات را مى‏دانستند و از عوام پنهان كردند، نه، بلكه مدتها در دسترس مردم هم بوده، بعدها علما آنها را از عده‏اى پنهان و براى عده‏اى تاويل كردند.

براى اينكه در عهدى كه تورات نازل ميشده، تبيين آيات آن براى تك تك مردم دنيا عادتا امرى محال بوده، چون هيچيك از وسائل تبليغى موجود امروز در آن موقع نبوده، به ناچار اگر آيه‏اى از تورات و يا يك مطلب ساده‏اى را ميخواستند به عموم مردم اعلام و تبيين كنند، لا بد اينطور بوده كه به حاضرين مى‏گفتند و سفارش مى‏كردند كه ايشان به غائبين برسانند، يا به علماء مى‏گفتند تا آنها بساير مردم برسانند، و خلاصه عده‏اى آن مطلب را بدون واسطه مى‏گرفتند و عده‏اى ديگر با واسطه.

و بنا بر اين عالم يكى از وسائط و وسائل تبليغ بوده، هم چنان كه زبان و سخن واسطه ديگرش بوده، پس اگر خبرى براى عالمى و جمعى از مردم عادى كه در مجلس حضور دارند بيان ميشد، در حقيقت براى همه مردم بيان شده بود، چون عالم ميثاق وجدانى دارد كه حقايق را كتمان نكند.

حال اگر در همين صورت، آن عالم، علم خود را كتمان كند، در حقيقت كتمانش بعد از بيان‏

/ 693