اختيار انسان او را سبب تام و مستقل از اراده خداوند نمىكند
و درست هم هست، براى اينكه آن نسبتى كه انسان به فعل خود (كشتى سازى) دارد، اگر به دقت بنگرى، بيش از آن نسبت كه هر فعلى به سببى از اسباب طبيعى دارد نميباشد و اختيارى كه انسان دارد و با آن بخود ميبالد، او را سبب تام و مستقل از خداى سبحان و اراده او نميكند و چنان نيست كه احتياج او را به خداى سبحان كمتر از احتياج ساير اسباب طبيعى كند.و در نتيجه ميانه فعلى كه يك نيروى طبيعى در ماده انجام مىدهد، و با فعل خود، و انفعال آن ماده، و تحريك و تركيب و تحليل حاصل از اين فعل و انفعال، صورتى از صور، چون صورت سنگ مثلا پديد آيد، و ميان فعلى كه انسان انجام ميدهد كه يا تحريك است، يا تقريب است، يا دور كردن، صورتى در ماده پديد آورد، چون صورت كشتى مثلا، فرق داشته باشد، در فعل آن نيروى طبيعى بگوئيم: همهاش منتهى به صنع خداى سبحان و ايجاد اوست و آن نيروى طبيعى هيچ استقلالى از خود ندارد، نه در ذاتش و نه در فعلش، ولى در فعل انسان اين حكم را نكنيم.بلكه هر دو بدون هيچ تفاوتى مثل هم هستند، پس كشتى هم مانند آن سنگ و همه موجودات طبيعى، هم در وجودش محتاج به اله است و هم در تدبير امورش، و خداى تعالى در يك جمله بسيار كوتاه باين حقيقت اشاره نموده، ميفرمايد: (وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ، وَ ما تَعْمَلُونَ، خدا هم شما را آفريده و هم اعمال شما را)، «1» چون اين جمله جزء كلماتى است كه خداى سبحان از ابراهيم در برابر قوم خود و در خصوص بتهايى كه آنها اله خود گرفته بودند، حكايت كرده است.و اين پر واضح است كه صنم يعنى بت، يك موجود صنعتى مانند كشتىاى است كه در دريا حركت مىكند و خداى تعالى در بارهاش مىفرمايد: (وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ، خداى راست كشتىهايى كه در دريا چون كوه پيدا شده) «2» و مع ذلك خدا اين كشتى را ملك خود شمرده، و نيز تدبير امر آن راجع بخود دانسته و فرموده: (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ، و كشتى را براى شما رام كرد تا در دريا به امر او حركت كند)، «3».گفتار در اينكه مصنوعات انسانها هم مصنوع خداستراستى اين هايى كه صنايع بشرى را مصنوع و مخلوق انسان ميدانند و ميگويند: كه هيچ رابطهاى ميان آنها و اله عالم عز اسمه نيست، بخاطر اينكه تنها اراده و اختيار انسان در آن دخالت دارد تا چه اندازه غافل هستند.پندار باطل ماديون در باره علت و ريشه خدا شناسى و اعتقاد به ما وراء طبيعت
يك عده از آنان- يعنى ماديين كه بكلى منكر خداى صانع هستند- پنداشتهاند، دليل1- صافات- 962- الرحمن- 243- ابراهيم- 32