عقيده معتزله در تفويض، و ذكر مثالى براى روشن شدن" امر بين الامين"
و اما معتزله، هر چند كه با جبرى مذهبان در مسئله اختيارى بودن افعال بندگان، و ساير لوازم آن، مخالفت كردهاند، اما در راه اثبات اختيار، آن قدر تند رفتهاند، كه از آن طرف افتادهاند، در نتيجه مرتكب اشتباهى شدهاند كه هيچ دست كم از اشتباه آنان نيست.و آن اين است كه اول در برابر جبريها تسليم شدهاند، كه اگر اراده ازليه خدا به افعال بندگان تعلق بگيرد، ديگر اختيارى باقى نمىماند، اين را از جبريها قبول كردهاند، ولى براى اينكه اصرار داشتهاند بر اينكه مختار بودن بندگان را اثبات كنند، ناگزير گفتهاند: از اينجا مىفهميم، كه افعال بندگان مورد اراده ازليه خدا نيست، و ناگزير شدهاند براى افعال انسانها، خالقى ديگر قائل شوند، و آن خود انسانهايند، و خلاصه ناگزير شدهاند بگويند: تمامى موجودات خالقى دارند، بنام خدا، ولى افعال انسانها خالق ديگرى دارد، و آن خود انسان است.غافل از اينكه اينهم نوعى ثنويت، و دو خدايى است، علاوه بر اين به محذورهايى دچار شدهاند كه بسيار بزرگتر از محذور جبريها است، هم چنان كه امام (ع) فرموده: بى چاره قدرىها خواستند باصطلاح، خدا را بعدالت توصيف كنند، در عوض قدرت و سلطنت خدا را منكر شدند.و اگر بخواهيم براى روشن شدن اين بحث مثالى بياوريم، بايد يكى از موالى عرفى را در نظر بگيريم، كه يكى از بندگان و بردگان خود را انتخاب نموده، دخترش را براى مدتى بعقد او در مىآورد، آن گاه از اموال خود حصهاى باو اختصاص ميدهد، خانهاى، و اثاث خانهاى، و سرمايهاى، و امثال آن، از همه آن چيزهايى كه مورد احتياج يك خانواده است.در اين مثال اگر بگوئيم: اين برده مالك چيزى نيست، چون مالكيت با بردگى متناقض است، و او نه تنها هر چه دارد، بلكه خودش نيز ملك مولايش است، همان اشتباهى را مرتكب