" بصير" يعنى عالم به ديدنىها - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 344حكايت نميكند، باطنى كه هرگز ميل ديدار خدا و وارد شدن بخانه اولياء او را ندارد.(وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَياةٍ) اين جمله بمنزله دليلى است كه جمله (وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً) الخ، را بيان ميكند، و شاهد بر اين است كه ايشان هرگز تمناى مرگ نمىكنند، چون مىبينيم كه از هر مردمى ديگر بزندگى دنيا كه يگانه مانع آرزوى آخرت، حرص بر آنست، حريصترند.و اينكه كلمه (حياة) را نكره آورد، براى تحقير دنيا بود، هم چنان كه در آيه (وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ، وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ، لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ، اين زندگى دنيا جز لهوى و لعبى نيست و تنها زندگى آخرت است كه حيات محض است، اگر بدانند) نيز زندگى دنيا را به لهو و لعب تعبير كرده. «1»(وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا)، از ظاهر سياق بر مىآيد كه اين جمله عطف است بر كلمه (الناس)، و معنايش اينست كه يهوديان را مىيابى، كه از همه مردم حتى از مشركين حريصتر بدنيايند.(وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ)، باز از ظاهر بر مىآيد كه كلمه (ما) در اول اين جمله ماى نافيه است، و ضمير (هو) يا ضمير شان و قصه است، و جمله (أن يعمر) مبتداء، و جمله:(بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ)، خبر آن باشد، و معنا چنين است كه (قصه از اين قرار است كه آرزوى هزار سال عمر، او را از عذاب دور نميكند) و يا راجع است به اينكه قبلا فرمود: (يك يك آنان دوست ميدارند هزار سال زندگى كنند)، و معنا چنين است كه (آن، يعنى دوستى هزار سال عمر، او را از عذاب دور نميكند).(و جمله أن يعمر) همان ضمير را بيان مىكند، و معناى آيه اين است كه يهوديان هرگز آرزوى مرگ نمىكنند، بلكه سوگند ميخورم كه ايشان را حريصترين مردم بر زندگى ناچيز و پست و جلوگير و مزاحم از زندگى سعيده آخرت خواهى يافت، بلكه نه تنها حريصترين مردم، كه حتى حريصتر از مشركين خواهى يافت، كه اصلا معتقد بقيامت و حشر و نشر نيستند، آرى يك يك يهود را خواهى يافت كه دوست ميدارد طولانىترين عمرها را داشته باشد، و حال آنكه طولانىترين عمر، او را از عذاب دور نميكند، چون عمر هر چه باشد بالآخره روزى بسر ميرسد.(يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ)، منظور از هزار سال، طولانىترين عمر است، و كلمه هزار، كنايه از بسيارى است، چون در عرب آخرين مراتب عدد از نظر وضع فردى است، و بيش از آن اسم جداگانه ندارد، بلكه با تكرار (هزار هزار) و يا تركيب (ده هزار و صد هزار) تعبير ميشود." بصير" يعنى عالم به ديدنىها
(وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ)، كلمه (بصير) از اسماء حسناى الهى است، و معنايش علم بديدنيها