اقسام وحدت و نكته‏اى كه در جمله" إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ" هست - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 595

(به بيانى ساده‏تر اينكه چند قسم وحدت داريم).

اقسام وحدت و نكته‏اى كه در جمله" إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ" هست

1- وحدت عددى كه در مقابل عدد دو و سه الخ است.

2- وحدت نوعى كه مى‏گوييم: انسان ايرانى و هندى از نوع واحدند.

3- وحدت جنسى كه مى‏گوييم: انسان و حيوان از يك جنسند (مترجم).

در چنين زمينه‏اى اگر قرآن كريم بفرمايد (معبود شما واحد است)، ذهن شنونده به آن وحدتى متوجه ميشود كه كلمه (واحد) در نظرش به آن معنا است، به همين جهت اگر فرموده بود (اللَّه اله واحد، اللَّه اله واحد است) توحيد را نمى‏رسانيد، براى اينكه در نظر مشركين هم اللَّه اله واحد است، هم چنان كه يك يك آلهه آنان اله واحدند، چون هيچ الهى دو اله نيست، هر يك براى خود و در مقابل خدا اله واحدند.

و همچنين اگر فرموده بود (و الهكم واحد، اله شما واحد است)، باز آن طور كه بايد، نص و صريح در توحيد نبود، براى اينكه ممكن بود گمان شنونده متوجه وحدت نوعيه شود، يعنى متوجه اين شود كه اله‏ها همه يكى هستند، چون همه يك نوعند و نوعيت الوهيت در همه هست، نظير اينكه در تعداد انواع حيوانات مى‏گوييم اسب يك نوع و قاطر يك نوع و چه و چه يك نوع است، با اينكه هر يك از نامبرده‏ها داراى هزاران فرد است.

لكن وقتى فرمود: (وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ) و معناى اله واحد را- كه در مقابل دو اله و چند اله است- بر كلمه (الهكم) اثبات كرد، آن وقت عبارت صريح در توحيد ميشود، يعنى الوهيت را منحصر در يكى از آلهه‏اى كه مشركين معتقد بودند كرده و آن اللَّه تعالى است.

(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ)، اين جمله نص و صراحت جمله قبلى را تاكيد مى‏كند و تمامى توهمها و تاويل‏هايى كه ممكن است در باره عبارت قبلى به ذهن آيد، بر طرف ميسازد.

و اما معناى مفردات اين جمله- كلمه (لا) در اين جمله نفى جنس مى‏كند و لاى نفى جنس اسم و خبر لازم دارد، و چون مراد به (اله) هر چيزى است كه واقعا و حقيقتا كلمه (اله) بر آن صادق باشد، به همين جهت صحيح است بگوئيم خبر (لا) كه در جمله حذف شده كه كلمه (موجود) و يا هر كلمه‏اى است كه به عربى معناى موجود را بدهد، مانند (كائن) و امثال آن، و تقدير جمله اين است كه (لا اله بالحقيقة و الحق بموجود الا اللَّه، يعنى اله حقيقى و معبودى به حق موجود نيست به غير از اللَّه)، و چون ضميرى كه به لفظ جلاله (اللَّه) بر مى‏گردد هميشه در قرآن كريم ضمير رفع است نه نصب يعنى هيچ نفرموده (لا اله الا اياه)

" الا" در" لا اله الا هو" براى استثناء نيست

از اينجا مى‏فهميم در كلمه (الا) الاى استثناء نيست، چون اگر استثناء بود، بايد مى‏فرمود: (لا اله الا اياه) نه (لا اله الا هو)، بلكه وصفى است به معناى كلمه (غير) و معنايش اين است كه هيچ اله به غير اللَّه موجود نيست.

/ 693