اقسام وحدت و نكتهاى كه در جمله" إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ" هست
1- وحدت عددى كه در مقابل عدد دو و سه الخ است.2- وحدت نوعى كه مىگوييم: انسان ايرانى و هندى از نوع واحدند.3- وحدت جنسى كه مىگوييم: انسان و حيوان از يك جنسند (مترجم).در چنين زمينهاى اگر قرآن كريم بفرمايد (معبود شما واحد است)، ذهن شنونده به آن وحدتى متوجه ميشود كه كلمه (واحد) در نظرش به آن معنا است، به همين جهت اگر فرموده بود (اللَّه اله واحد، اللَّه اله واحد است) توحيد را نمىرسانيد، براى اينكه در نظر مشركين هم اللَّه اله واحد است، هم چنان كه يك يك آلهه آنان اله واحدند، چون هيچ الهى دو اله نيست، هر يك براى خود و در مقابل خدا اله واحدند.و همچنين اگر فرموده بود (و الهكم واحد، اله شما واحد است)، باز آن طور كه بايد، نص و صريح در توحيد نبود، براى اينكه ممكن بود گمان شنونده متوجه وحدت نوعيه شود، يعنى متوجه اين شود كه الهها همه يكى هستند، چون همه يك نوعند و نوعيت الوهيت در همه هست، نظير اينكه در تعداد انواع حيوانات مىگوييم اسب يك نوع و قاطر يك نوع و چه و چه يك نوع است، با اينكه هر يك از نامبردهها داراى هزاران فرد است.لكن وقتى فرمود: (وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ) و معناى اله واحد را- كه در مقابل دو اله و چند اله است- بر كلمه (الهكم) اثبات كرد، آن وقت عبارت صريح در توحيد ميشود، يعنى الوهيت را منحصر در يكى از آلههاى كه مشركين معتقد بودند كرده و آن اللَّه تعالى است.(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ)، اين جمله نص و صراحت جمله قبلى را تاكيد مىكند و تمامى توهمها و تاويلهايى كه ممكن است در باره عبارت قبلى به ذهن آيد، بر طرف ميسازد.و اما معناى مفردات اين جمله- كلمه (لا) در اين جمله نفى جنس مىكند و لاى نفى جنس اسم و خبر لازم دارد، و چون مراد به (اله) هر چيزى است كه واقعا و حقيقتا كلمه (اله) بر آن صادق باشد، به همين جهت صحيح است بگوئيم خبر (لا) كه در جمله حذف شده كه كلمه (موجود) و يا هر كلمهاى است كه به عربى معناى موجود را بدهد، مانند (كائن) و امثال آن، و تقدير جمله اين است كه (لا اله بالحقيقة و الحق بموجود الا اللَّه، يعنى اله حقيقى و معبودى به حق موجود نيست به غير از اللَّه)، و چون ضميرى كه به لفظ جلاله (اللَّه) بر مىگردد هميشه در قرآن كريم ضمير رفع است نه نصب يعنى هيچ نفرموده (لا اله الا اياه)
" الا" در" لا اله الا هو" براى استثناء نيست
از اينجا مىفهميم در كلمه (الا) الاى استثناء نيست، چون اگر استثناء بود، بايد مىفرمود: (لا اله الا اياه) نه (لا اله الا هو)، بلكه وصفى است به معناى كلمه (غير) و معنايش اين است كه هيچ اله به غير اللَّه موجود نيست.