اثبات بىپايگى سخنان عالم نمايانى كه در صدد تاويل آيات داله بر وقوع معجزه، بر آمدهاند در چند فصل
پس اينكه بعضى از عالمنماها در صدد بر آمدهاند بخاطر اينكه آبروى مباحث طبيعى را حفظ نموده، آنچه را از ظاهر آنها فهميده با قرآن وفق دهند، آيات داله بر وجود معجزه و وقوع آن را تاويل كردهاند زحمتى بيهوده كشيده و سخنانشان مردود است، و بدرد خودشان ميخورد، اينك براى روشن شدن حقيقت مطلب، آنچه از قرآن شريف در باره معناى معجزه استفاده ميشود در ضمن چند فصل ايراد مىكنيم، تا بىپايگى سخنان آن عالمنماها روشن گردد.
1- قرآن قانون عليت عمومى را مىپذيرد
قرآن كريم براى حوادث طبيعى، اسبابى قائل است، و قانون عمومى عليت و معلوليت را تصديق دارد، عقل هم با حكم بديهى و ضروريش اين قانون را قبول داشته، بحثهاى علمى و استدلالهاى نظرى نيز بر آن تكيه دارد، چون انسان بر اين فطرت آفريده شده كه براى هر حادثهاى مادى از علت پيدايش آن جستجو كند، و بدون هيچ ترديدى حكم كند كه اين حادثه علتى داشته است.اين حكم ضرورى عقل آدمى است، و اما علوم طبيعى و ساير بحثهاى علمى نيز هر حادثهاى را مستند بامورى ميداند، كه مربوط بان و صالح براى عليت آن است، البته منظور ما از علت، آن امر واحد، و يا مجموع امورى است كه وقتى دست بدست هم داده، و در طبيعت بوجود مىآيند، باعث پيدايش موجودى ديگر مىشوند، بعد از تكرار تجربه خود آن امر و يا امور را علت و آن موجود را معلول آنها ميناميم، مثلا بطور مكرر تجربه كردهايم كه هر جا سوختهاى ديدهايم، قبل از پيدايش آن، علتى باعث آن شده، يا آتشى در بين بوده، و آن را سوزانده، و يا حركت و اصطكاك شديدى باعث آن شده، و يا چيز ديگرى كه باعث سوختگى ميگردد، و از اين تجربه مكرر خود، حكمى كلى بدست آوردهايم، و نيز بدست آوردهايم كه هرگز علت از معلول، و معلول از علت تخلف نمىپذيرد، پس كليت و عدم تخلف يكى از احكام عليت و معلوليت، و از لوازم آن ميباشد.پس تا اينجا مسلم شد كه قانون عليت هم مورد قبول عقل آدمى است، و هم بحثهاى علمى آن را اساس و تكيهگاه خود ميداند، حال مىخواهيم بگوئيم از ظاهر قرآن كريم هم بر مىآيد كه اين قانون را قبول كرده، و آن را انكار نكرده است، چون بهر موضوعى كه متعرض شده از قبيل مرگ و