(پيرامون فوائد تشريع قبله از نظر فردى و اجتماعى) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 505

نقاط روى زمين قبله‏اى استخراج كرد و در اين باره رساله‏اى در معرفت قبله نوشت و در آن جدولهايى ترسيم نمود كه حدود هزار و پانصد نقطه از نقاط مسكون زمين را نام برد و با تدوين اين رساله بحمد اللَّه نعمت تشخيص قبله به كمال رسيد و از آن جمله مثلا عرض تهران را سى و پنج درجه و چهل و يك دقيقه و 38 ثانيه و طول آن را 51 درجه و 28 دقيقه و 58 ثانيه نوشت (مترجم).

اين بود جهت نقصى كه در قسمت اول بود و اما در قسمت دوم يعنى در تشخيص قبله بوسيله قطب نما، نقص آن از اين جهت بود كه معلوم شد دو قطب مغناطيسى كره زمين با دو قطب جغرافيايى زمين منطبق نيست، براى اينكه قطب مغناطيسى شمالى مثلا علاوه بر اينكه به مرور زمان تغيير مى‏كند بين آن و بين قطب شمالى جغرافيايى حدود هزار ميل (كه معادل است با 1375 كيلومتر) فاصله است.

و روى اين حساب قطب‏نما هيچوقت عقربه‏اش رو به قطب جنوبى جغرافيايى قرار نمى‏گيرد و آن را نشان نميدهد، (چون سر ديگر عقربه، قطب شمال واقعى را نشان نميدهد) بلكه گاهى تفاوت به حدى مى‏رسد كه ديگر قابل تسامح نيست.

به همين جهت مهندس فاضل و رياضى‏دان عاليقدر، جناب سرتيپ حسينعلى رزم آرا، در اواخر يعنى در سال 1332 هجرى شمسى، در مقام بر آمد اين مشكل را حل كند، و انحراف قبله را از دو قطب مغناطيسى در هزار نقطه از نقاط مسكون كره زمين را مشخص كرد، (و براى سهولت كار بطورى كه همه بتوانند استفاده كنند، قطب‏نمايى اختراع كرد كه به تخمين نزديك به تحقيق ميتواند قبله را مشخص كند، كه قطب‏نماى آن جناب فعلا مورد استفاده همه هست، خداوند به وى جزاى خير مرحمت فرمايد).

بحث اجتماعى

(پيرامون فوائد تشريع قبله از نظر فردى و اجتماعى)

دانشمندانى كه متخصص در جامعه‏شناسى و صاحب‏نظر در اين فن هستند، اگر در پيرامون آثار و خواصى كه از اين پديده كه نامش اجتماع است و بدان جهت كه اجتماع است ناشى ميشود، دقت و غور كنند، شكى برايشان نمى‏ماند كه اصولا پديد آمدن حقيقتى بنام اجتماع و سپس منشعب شدن آن به شعبه‏هاى گوناگون و اختلاف‏ها و چند گونگى آن بخاطر اختلاف طبيعت انسانها، فقط و فقط يك عامل داشته و آن دركى بوده كه خداى سبحان طبيعت انسانها را بان درك ملهم كرده، درك باين معنا كه حوائجش كه اتفاقا همه در بقاى او و به كمال رسيدنش مؤثرند يكى دو تا نيست تا خودش بتواند برفع همه آنها قيام كند، بلكه بايد اجتماعى تشكيل دهد،

/ 693