قرآن كريم دلالت صريح بر رفع عقاب بوسيله شفاعت ندارد - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 254

از اين هم كه بگذريم جمع آوردن شافع، در جمله (شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ) نيز دلالت دارد بر اينكه شفاعتى خواهد بود، هم چنان كه جمله: (كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ، از باقى ماندگان بود)، دلالت دارد بر اينكه كسانى در عذاب باقى ماندند، و جمله (وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ) و جمله (فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ)، و جمله (لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ)، و امثال اينها دلالت بر اين معنا دارد، و گر نه تعبير به صيغه جمع كه ميدانيم معنايى زائد بر معناى مفرد دارد، لغو مى‏بود، پس جمله (فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ، از آياتى است كه شفاعت را اثبات مى‏كند، نه نفى.

و اما آياتى كه شفاعت را مقيد باذن و ارتضاء خدا مى‏كند، مانند جمله (الا باذنه)، و جمله (إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ)، دلالتش بر اينكه چنين چيزى واقع ميشود، قابل انكار نيست، چون عارف باسلوب‏هاى كلام ميداند، كه مصدر وقتى اضافه شد، دلالت بر وقوع مى‏كند، و همچنين اينكه گفته‏اند: جمله (الا باذنه) و جمله (إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏) بيك معنا است، و هر دو بمعناى (مگر آنكه خدا بخواهد است)، اشتباه است، و نبايد بان اعتناء كرد.

علاوه بر اينكه استثناءهايى كه در مورد شفاعت شده، بيك عبارت نيست، بلكه بوجوه مختلفى تعبير شده، يكى فرموده: (الا باذنه)، و يك جا (الا من بعد اذنه) يك جا، (الا لمن ارتضى)، يك جا (إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ)، و امثال اينها، و گيرم كه اذن و ارتضاء بيك معنا باشد، و آن يك معنا عبارت باشد از مشيت (خواست خدا)، آيا اين حرف را در آيه: (إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ) نيز ميتوان زد؟ و آيا ميتوان گفت: (مگر كسى كه بحق شهادت دهد و با علم باشد)، بمعناى (مگر باذن خداست)؟! و وقتى چنين چيزى را ممكن نباشد بگوئيم، پس آيا مراد باين جمله صرف سهل‏انگارى در بيان است؟ آنهم از خداى تعالى؟ با اينكه چنين نسبتى را بمردم كوچه و محله نميتوان داد، آيا ميتوان بقرآن كريم و كلام بليغ خدا نسبت داد؟ قرآنى كه بليغ‏تر از آن در همه عالم كلامى نيست.!

پس حق اينست كه آيات قرآنى شفاعت را اثبات مى‏كند، چيزى كه هست همانطور كه گفتيم بطور اجمال اثبات مى‏كند، نه مطلق، و اما سنت دلالت آن نيز مانند دلالت قرآن است، كه انشاء اللَّه رواياتش را خواهيد ديد.

اشكال ششم

قرآن كريم دلالت صريح بر رفع عقاب بوسيله شفاعت ندارد

اينك آيات قرآن كريم دلالت صريح ندارد بر اينكه شفاعت، عقابى را كه روز قيامت و بعد از ثبوت جرم بر مجرمين ثابت شده برميدارد، بلكه تنها اين مقدار را ثابت مى‏كند، كه انبياء جنبه شفاعت و واسطگى را دارند، و مراد بواسطگى انبياء، اين است كه اين حضرات بدان جهت كه‏

/ 693