معناى صحيح" وسط" بودن امت واسطه بودن امت بين رسول و مردم است - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 487

قلبى، و خالص كردن دل براى عبوديت است، و معناى اسلام هم به بيانى كه گذشت همين است، روشن مى‏شود كه شما امت مسلمه‏اى مى‏شويد خالص در عبوديت براى خدا، و رسول در اين مقام پيشقدم و هادى و مربى شما است او در اين مقام تقدم بر همه دارد و شما واسطه‏ايد براى رساندن مردم به او و در اول آيه و آخر آن قرينه‏هايى است كه بر آنچه ما از آيه استفاده كرديم دلالت ميكند، دلالتى كه بر هيچ متدبرى پوشيده نيست كه انشاء اللَّه توضيحش در جاى خودش مى‏آيد.

معناى صحيح" وسط" بودن امت واسطه بودن امت بين رسول و مردم است

پس، از آنچه گفتيم چند مطلب روشن گرديد.

اول اينكه وسط بودن امت هر دو نتيجه را دنبال دارد، يعنى جمله (و تكونوا شهداء على الناس)، و جمله (ليكون الرسول عليكم شهيدا)، هر دو نتيجه و لازمه وسط بودن امت است.

دوم اينكه وسط بودن امت، به اين معنا است كه ميانه رسول و مردم واسطه‏اند نه آن طور كه آن مفسر گفت ملت و دين اسلام ميانه افراط و تفريط، و ميانه دو طرف تقويت روح و تقويت جسم واسطه باشد. سوم اينكه آيه شريفه مورد بحث، بحسب معنا مرتبط است به آياتى كه دعاى ابراهيم را حكايت مى‏كرد، و اينكه شهادت از شئون امت مسلمه‏ايست كه آن جناب از خدا درخواست نمود.

حال كه اين سه نكته را بعنوان نتيجه‏گيرى شنيدى، بايد بدانى كه شهادت بر اعمال، بطورى كه از كلام خداى تعالى بر مى‏آيد، مختص به شهيدان از مردم نيست، بلكه هر كسى و هر چيزى كه كمترين ارتباطى با اعمال مردم دارد، او نيز در همان اعمال شهادت دارد، مانند ملائكه، و زمان، و مكان، و دين، و كتاب، و جوارح بدن، و حواس، و قلب، كه همگى اينها شاهد بر مردم هستند.

و از خود كلمه شهادت فهميده مى‏شود: آن شاهدى كه از ميانه نامبردگان در روز قيامت حاضر مى‏شود، شاهدى است كه در اين نشئه دنيوى نيز حضور دارد و يك نحوه حياتى دارد كه بوسيله آن، خصوصيات اعمال مردم را درك مى‏كند و خصوصيات نامبرده در او نقش مى‏بندد، و اينهم لازم نيست كه حيات در هر چيزى به يك سنخ باشد، مثلا حيات در همه، از سنخ حياتى باشد كه در جنس حيوان هست، همه خواص و آثار آن را داشته باشد تا بگويى: ما به ضرورت مى‏بينيم كه مثلا مكان و زمان چنين شعورى ندارند، چون دليلى نداريم بر اينكه انحاء حيات منحصر در يك نحو است.

اين بود اجمال گفتار ما در اين مقام، و انشاء اللَّه تعالى تفصيل هر يك از اين مجملات در محل مناسبش خواهد آمد.

(وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها، إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَيْهِ) در اين آيه شريفه دو سؤال است يكى اينكه چرا فرمود (ما بدانيم و نفرمود من بدانم)؟ دوم اينكه مگر خدا

/ 693