معارف دينى بطور مستقيم هيچ ربطى به طبيعيات و اجتماعيات ندارند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 443
اينكه آن حقايق چه ارتباطى با عالم محسوس ما دارد؟ وظيفه علوم طبيعى و اجتماعى نيست، و اين علوم نبايد در آن مسائل مداخله كند، و به لا و نعم در آنها سخنى بگويد.
در مسئله مورد بحث علوم طبيعى تنها مىتواند بگويد: خانهاى كه در عالم طبيعت فرض شود، ناگزير محتاج باين است كه اجزايى از گل و سنگ، و سازنده داشته باشد، كه با حركات و اعمال خود آن سنگها و گلها را بصورت خانهاى در آورد، و يا بحث كند كه چگونه فلان حجره از سنگهاى سياه ساخته شد. هم چنان كه علوم اجتماعى تنها مىتواند حوادث اجتماعيهاى كه نتيجهاش بناى كعبه بدست ابراهيم است معلوم كند، و آن حوادث عبارتست از تاريخ زنده او، و زندگى هاجر و اسماعيل، و تاريخ سرزمين تهامه، و توطن جرهم در مكه، و جزئياتى ديگر.
و اما اينكه اين سنگ يعنى حجر الاسود مثلا چه نسبتى با بهشت يا دوزخ موعود دارد؟
بررسى آن وظيفه اين علوم نيست، و نمىتواند سخنانى را كه ديگران در اين باره گفتهاند، و يا خواهند گفت، انكار كند، و قرآن كريم در باره اين سنگ و سنگهاى ديگر، و هر موجود ديگر فرموده: همه از ناحيه قرارگاهى كه نزد خدا داشتهاند نازل شدهاند، و دوباره به سوى او برمىگردند، بعضى به سوى بهشت او، و بعضى به سوى دوزخش، و باز همين قرآن ناطق است به اينكه اعمال به سوى خدا صعود مىكند، و به سوى اويش مىبرند، و به او مىرسد.
با اينكه اعمال از جنس حركات و اوضاع طبيعى هستند، و اين معنا كه چند حركت، يك عمل را تشكيل مىدهد، و اجتماع براى آن عمل اعتبارى قائل ميشود و گر نه عمل بودن يك عمل، امرى تكوينى و حقيقتى خارجى نيست، آنچه در خارج حقيقت دارد، همان حركات است (مثلا نماز كه در خارج يك عمل عبادتى شمرده مىشود، عبارت است از چند حركت بدنى، و زبانى، كه وقتى با هم تركيب مىشود، نامش را نماز مىگزاريم)، با اين حال قرآن مىفرمايد: عمل شما را بسوى خدا بالا مىبرند: (إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ، وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ، كلمه طيب بسوى خدا بالا مىرود، و عمل صالح آن را تقويت ميكند) «1» و آيهاى ديگر آن را معنا نموده، مىفرمايد: (وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ، گوشت قربانى شما، بخدا نمىرسد، و لكن تقواى شما باو مىرسد) «2»، و تقوى يا خود فعل است، و يا صفتى است كه از فعل حاصل مىشود.
معارف دينى بطور مستقيم هيچ ربطى به طبيعيات و اجتماعيات ندارند
پس كسى كه مىخواهد در باره معارف دينى بحث كند، بايد در اينگونه آيات تدبر كند، و بفهمد كه معارف دينى بطور مستقيم هيچ ربطى به طبيعيات و اجتماعيات از آن نظر كه طبيعى و