(شامل رواياتى در باره قصه خلقت آدم و سجده ملائكه و اباء ابليس ...)
در تفسير عياشى از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: بعد از آنكه خداى تعالى آدم را آفريد، ملائكه را امر فرمود تا براى او سجده كنند، ملائكه در دل بخود گفتند: ما گمان نمىكنيم خدا خلقى بيافريند كه نزدش گرامىتر از ما باشد، ما همسايگان او، و مقربترين خلق نزد اوئيم، خداى تعالى فرمود: آيا بشما نگفتم: كه من آنچه را اظهار و يا كتمان مىكرديد ميدانم؟ يعنى آنچه را در باره جن زادگان (كه قبلا در زمين فساد مىكردند)، اظهار داشتيد، و آنچه را كه (در باره لياقت خود براى خلافت) پنهان كرديد، ميدانم، و بهمين جهت ملائكه بخاطر آنچه گفته بودند، و نيز آنچه پنهان كرده بودند بعرش خدا پناهنده شدند. «1»و در همين تفسير نيز از على بن الحسين (ع) حديثى باين معنا آمده، و در آن فرموده: وقتى ملائكه بخطاى خود پى بردند، متوسل بعرش شدند، و اين خطا از عدهاى از فرشتگان بود، نه از همه آنان، و آن عده، فرشتگان پيرامون عرش بودند،- تا آنجا كه فرمود:- و اين عده تا روز قيامت هم چنان پناهنده عرش هستند. «2»مؤلف: ممكن است مضمون اين دو روايت را از آيهاى كه حكايت كلام ملائكه است استفاده كرد، آنجا كه گفتند: (وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ، وَ نُقَدِّسُ لَكَ، تا جمله: سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا، إِلَّا، ما عَلَّمْتَنا، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ، و لكن روايت نامبرده خالى از اشكال نيست، براى اينكه در آيه همه ملائكه مامور به سجده شدند، و بغير از ابليس كسى در امتثال استثناء نشده، در جاى ديگر هم فرموده: (ملائكه كلهم اجمعين سجده كردند).ولى بهر حال در توجيه روايت مىگوييم: بزودى خواهد آمد كه عرش خدا عبارتست از علم، و روايات وارده از ائمه اهل بيت (ع)، نيز همين را ميگويد، پس ملائكهاى كه آن اعتراض را كرده بودند، فرشتگانى بودند، كه با علم خدا سر و كار داشتهاند، و چون بخطاى خود پى بردند، باز بعلم او پناهنده شدند، و گفتند: تو منزهى از آنچه ما پنداشتيم، و ما جز آنچه تو بما دادى علمى نداريم، تنها داناى حكيم تويى) (دقت بفرمائيد).و بنا بر اين مراد بجمله (وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ) الخ، اين خواهد بود، كه ابليس از زمره قوم و1- عياشى ج 1 ص 33 ح 142- عياشى ج 1 ص 30 ح 7