(شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته و در باره داستان گاو بنى اسرائيل)
در محاسن «1» از امام صادق (ع) روايت كرده، كه در تفسير جمله: (خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ)، در پاسخ كسى كه پرسيد: منظور قوت بدنى است؟ يا قلبى؟ فرمود: هر دو منظور است.مؤلف: اين روايت را عياشى هم در تفسير خود آورده. «2»و در تفسير عياشى، «3» از حلبى روايت كرده، كه در تفسير جمله: (وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ) گفته است:يعنى متذكر دستوراتى كه در آنست، و نيز متذكر عقوبت ترك آن دستورات بشويد.مؤلف: اين نكته از موقعيت و مقام جمله: (وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا) نيز استفاده ميشود.و در در منثور «4» است كه، از ابى هريره روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: اگر بنى اسرائيل در قضيه ذبح بقره نگفته بودند: (وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ) هرگز و تا ابد هدايت نميشدند، و اگر از همان اول بهر گاو دسترسى مىيافتند، و ذبح مىكردند، قبول ميشد، و لكن خودشان در اثر سؤالهاى بى جا، دائره آن را بر خود تنگ كردند، و خدا هم بر آنها تنگ گرفت.و در تفسير عياشى «5» از على بن يقطين روايت كرده كه گفت: از ابى الحسن (ع) شنيدم مىفرمود: خداوند بنى اسرائيل را دستور داد: يك گاو بكشند، و از آن گاو هم تنها بدم آن نيازمند بودند، ولى خدا بر آنان سختگيرى كرد.و در كتاب عيون اخبار الرضا «6»، و تفسير عياشى، از بزنطى روايت شده كه گفت: از حضرت رضا (ع) شنيدم، مىفرمود: مردى از بنى اسرائيل يكى از بستگان خود را بكشت، و جسد او را برداشته در سر راه وارستهترين اسباط بنى اسرائيل انداخت، و بعد خودش بخونخواهى او برخاست.بموسى (ع) گفتند: كه سبط آل فلان، فلانى را كشتهاند، خبر بده ببينيم چه كسى او را كشته؟ موسى (ع) فرمود: بقرهاى برايم بياوريد، تا بگويم: آن شخص كيست، گفتند: مگر ما را مسخره كردهاى؟ فرمود: پناه مىبرم بخدا از اين كه از جاهلان باشم، و اگر بنى اسرائيل از ميان همه گاوها، يك گاو آورده بودند، كافى بود، و لكن خودشان بر خود سخت گرفتند، و آن قدر از1- محاسن برقعى ج 261 ص 3192- تفسير عياشى ج 1 ص 45 ص 523- تفسير عياشى ج 1 ص 45 ص 534- الدر المنثور ج 1 ص 775- تفسير عياشى ج 1 ص 47 ح 586- عيون اخبار الرضا ج 2 ص 13 ح 31 و تفسير عياشى ج 1 ص 46 ح 57