تناقض گويى‏هاى عجيب اين آقايان - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 605

علل احاطه داشته باشد.

تناقض گويى‏هاى عجيب اين آقايان

و از تناقض‏گوئيهاى عجيبى كه اين آقايان در كلامشان مرتكب شده‏اند، يكى اين است كه ميگويند: حوادث- كه يكى از آنها افعال خود انسانها است- همه به جبر مطلق صورت مى‏گيرد و هيچ فعلى و حادثه‏اى ديگر نيست مگر آنكه معلول به اجبار عللى است كه خود آنها برايش تصور كرده‏اند، آن وقت در عين حال گفته‏اند: اگر انسان يك انسان ديگرى خلق كند، آن انسان مخلوق، تنها و تنها مخلوق آدمى است و به فرض اينكه ساير مخلوقات به اله و صانعى منتهى شوند، آن يك انسان به صانع عالم منتهى نميشود، اين يك تناقض است.

البته اين تناقض- هر چند بسيار دقيق است و به همين جهت فهم ساده عامى نميتواند آن را تشريع كند- و ليكن بطور اجمال در ذهن خود آقايان مادى هست، هر چند كه با زبان بدان اعتراف نكنند، براى اينكه خودشان ندانسته تمامى عالم را يعنى علل و معلولات را مستند به اله صانع مى‏كنند، و اين خود يك تناقض است.

تناقض دومشان اينكه با علم به اينكه الهيون از حكماء بعد از اثبات عموم عليت و اعتراف به آن، وجود صانع را اثبات نموده و بر اثباتش براهين عقلى اقامه مى‏كنند، مع ذلك در باره آنان ميگويند: بدين جهت معتقد بوجود خدا شده‏اند كه علت طبيعى پاره‏اى حوادث را نجسته‏اند، و حال آنكه اينطور نيست، حكماء الهى زير بناى بحثهاى الهى‏شان اثبات عموم عليت است، مى‏گويند:

بايد اين علت‏هاى مادى و ممكن، سرانجام به علتى واجب الوجود منتهى شود و اين روش بحث مربوط به امروز و ديروز الهيون نيست، بلكه از هزاران سال قبل، و از قديمى‏ترين عهد فلسفه، تا به امروز همين بوده و حتى كمترين ترديدى هم نكرده‏اند، در اينكه بايد معلولها با علل طبيعى‏اش مستند و منتهى به علتى واجب الوجود شود، نه اينكه استنادشان به علت واجب، ناشى از جهل به علت طبيعى، و در خصوص معلولهاى مجهول العله باشد كه آقايان توهم كرده‏اند، اين نيز تناقض دومشان ميباشد.

تناقض سومشان اين است كه عين همين داورى بيجا را ندانسته در باره روش قرآن كرده‏اند، با اينكه قرآن كريم كه توحيد صانع را اثبات مى‏كند، در عين حال جريان قانون عليت عمومى را بين اجزاء عالم قبول دارد، و هر حادثه را به علت خاص بخودش مستند مى‏كند، و خلاصه آنچه را عقل سليم در اين باره ميگويد تصديق دارد.

قرآن كريم قانون عليت عمومى را پذيرفته و افعال و پديده‏هاى را هم به علل طبيعى و هم به خدا نسبت ميدهد

چه قرآن كريم هم افعال طبيعى هر موجودى را بخود او نسبت ميدهد و فاعل‏هاى طبيعى را فاعل ميداند، و در آيات بسيارى افعال اختيارى انسانها را بخود آنان نسبت ميدهد كه احتياجى به نقل آنها نيست، و در عين حال همه آن فاعلها و افعالشان را بدون استثناء به خداى سبحان نسبت‏

/ 693