اول اينكه هر جمله از جملات قرآنى به تنهايى حقيقتى را مىفهماند و با هر يك از قيودى كه دارد، از حقيقتى ديگر خبر مىدهد، حقيقتى ثابت و لا يتغير و يا حكمى ثابت از احكام را، مانند آيه شريفه: (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ) «6» كه چهار معنا از آن استفاده ميشود، معناى اول از جمله: (قُلِ اللَّهُ) و معناى دوم از جمله: (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ)، و معناى سوم از جمله (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ)، و معناى چهارم از جملات (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ) كه تفصيل آن در تفسير خود آيه مىآيد انشاء اللَّه و شما مىتوانيد نظير اين جريان را تا آنجا كه ممكن است همه جا رعايت كنيد.دوم اينكه اگر ديديم دو قصه و يا دو معنا در يك جملهاى شركت دارند، و آن جمله در هر دو قصه آمده و يا چيز ديگرى در هر دو ذكر شده، مىفهميم كه مرجع اين دو قصه بيك چيز است و اين دو قاعده دو سر از اسرار قرآنى است كه در تحت آن اسرارى ديگر است و خدا راهنما است. 1- 2- عياشى ج 1 ص 56 حديث 80 و 813- تفسير قمى ج 1 ص 594- تهذيب ج 2 حديث 1555- فقيه ج 1 حديث 8466- سوره انعام آيه 91