(شامل روايتى در باره دشمنى يهود با جبرئيل) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 346
ندارد، بلكه قلب رسول خدا (ص) خودش ظرف وحى خداست، نه اينكه جبرئيل در آن قلب دخل و تصرفى كرده باشد و خلاصه جبرئيل صرفا مامور رساندن است.
اين را هم بدان كه آيات مورد بحث در اواخرش چند نوع التفات بكار رفته، هر چند كه اساس و زمينه كلام خطاب به بنى اسرائيل است، چيزى كه هست وقتى خطاب، خطاب ملامت و سرزنش بود، و كلام هم بطول انجاميد، مقام اقتضاء مىكند كه گوينده بعنوان اينكه من از سخن با شما خسته شدم، و شما لياقت آن را نداريد كه بيش از اين روى سخن خود بشما بكنم لحظه به لحظه روى سخن از آنان برگرداند، و متكلم بليغ بايد باين منظور پشت سر هم التفات بكار ببرد، تا بفهماند من هيچ راضى نيستم با شما سخن بگويم، از بس كه بد گوش و پست فطرتيد، از سوى ديگر اظهار حق را هم نميتوانم ترك نموده و از خطاب بشما صرفنظر كنم.
(عَدُوٌّ لِلْكافِرِينَ) الخ، در اين جمله بجاى اينكه ضمير كفار را بكار ببرد، و بفرمايد: (عدو لهم)، اسم ظاهر آنان را آورده، و نكتهاش اين است كه بر علت حكم دلالت كند، و بفهماند اگر دشمن ايشانست، بخاطر اين است كه ايشان كافرند، و بطور كلى خداى تعالى دشمن كفار است.
(وَ ما يَكْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ) الخ، اين جمله دلالت دارد بر اينكه علت كفر كفار چيست؟ و آن فسق ايشانست، پس كفار بخاطر فسق كافر شدند، و بعيد نيست كه الف و لام در (الفاسقون)، الف و لام عهد ذكرى، و اشاره به اول سوره باشد، كه مىفرمود: (وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ، الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ) الخ، و معنا چنين باشد: كه كفر نمىورزند بآيات خدا، مگر همان فاسقانى كه در اول سوره نام برديم.
و اما سخن از جبرئيل، و اينكه قرآن را چگونه بر قلب رسول خدا (ص) نازل ميكرده، و نيز سخن از ميكائيل، و ساير ملائكه، بزودى در جاى مناسبى انشاء اللَّه خواهد آمد.
بحث روايتى (شامل روايتى در باره دشمنى يهود با جبرئيل)
در مجمع البيان ذيل آيه، (قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ) روايت آورده، كه ابن عباس گفت:
سبب نزول اين دو آيه اين مطلب بود، كه روايت كنند چون رسول خدا (ص) وارد مدينه شد، اين صوريا و جماعتى از يهود اهل فدك نزد آن جناب آمده پرسيدند: اى محمد خواب تو چگونه است؟ چون ما در باره خواب پيامبرى كه در آخر زمان مىآيد چيزى شنيدهايم.
فرمود، ديدگانم بخواب مىرود، ولى قلبم بيدار است، گفتند، درست گفتى اى محمد، حال بگو ببينيم فرزند از پدر است يا از مادر؟ فرمود: اما استخوانها و اعصاب و رگهايش از مرد است،