3- قرآن در عين اينكه حوادث مادى را بعلل مادى نسبت ميدهد بخدا هم منسوب ميدارد
قرآن كريم همانطور كه ديديد ميان موجودات عليت و معلوليت را اثبات نمود، و سببيت بعضى را براى بعضى ديگر تصديق نمود، همچنين امر تمامى موجودات را بخداى تعالى نسبت داده، نتيجه مىگيرد: كه اسباب وجودى، سببيت خود را از خود ندارند، و مستقل در تاثير نيستند، بلكه مؤثر حقيقى و بتمام معناى كلمه كسى جز خداى (عز سلطانه) نيست، و در اين باره فرموده: (أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ، آگاه باش كه خلقت و امر همه بدست او است)، «1» و نيز فرموده: (لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ، از آن خداست آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است) «2» و نيز فرموده: (لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، مر او راست ملك آسمانها و زمين)، «3» و نيز فرموده: (قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، بگو همه از ناحيه خداست) «4» و آياتى بسيار ديگر، كه همه دلالت ميكنند بر اينكه هر چيزى مملوك محض براى خداست، و كسى در ملك عالم شريك خدا نيست، و خدا ميتواند هر گونه تصرفى كه بخواهد و اراده كند در آن بكند، و كسى نيست كه در چيزى از عالم تصرف نمايد، مگر بعد از آنكه خدا اجازه دهد، كه البته خدا بهر كس بخواهد اجازه تصرف ميدهد، ولى در عين حال همان كس نيز مستقل در تصرف نيست، بلكه تنها اجازه دارد، و معلوم است كه شخص مجاز، دخل و تصرفش بمقدارى است كه اجازهاش داده باشند، و در اين باره فرموده (قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ، تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ، وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ، بار الها كه مالك ملكى، و ملك را بهر كس بخواهى ميدهى، و از هر كس بخواهى باز مىستانى)، «5» و نيز فرموده: (الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى، آنكه خلقت هر موجودى را بان داده و سپس هدايت كرده) «6» و آياتى ديگر از اين قبيل، كه تنها خداى را مستقل در ملكيت عالم معرفى مىكنند.هم چنان كه در دو آيه زير اجازه تصرف را بپارهاى اثبات نموده، در يكى فرموده: (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ، مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ؟ مر او راست ملك آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، كيست آن كس كه نزد او بدون اذن او شفاعت كند)، «7» و در دومى مىفرمايد:1- سوره اعراف آيه 542- سوره بقره آيه 2843- سوره حديد آيه 54- سوره نساء آيه 805- سوره آل عمران آيه 266- سوره طه آيه 507- سوره بقره آيه 255