(شامل رواياتى در باره شفاعت و شفعاء)
در امالى «1» شيخ صدوق عليه الرحمه، از حسين بن خالد، از حضرت رضا، از آباء گرامش، از امير المؤمنين (ع)، روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه بحوض من ايمان نداشته باشد، خداوند او را در حوضم وارد نكند، و كسى كه بشفاعت من ايمان نداشته باشد، خداوند او را بشفاعتم نائل نسازد، آن گاه فرمود: تنها شفاعت من مخصوص كسانى از امت من است، كه مرتكب گناهان كبيره شده باشند، و اما نيكوكاران از ايشان هيچ گرفتارى پيدا نمىكنند، حسين ابن خالد ميگويد: من بحضرت رضا عرضه داشتم: يا بن رسول اللَّه! پس معناى اين كلام خداى تعالى كه مىفرمايد: (وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى) چيست؟ فرمود: شفاعت نمىكنند، مگر كسى را كه خدا دينش را پسنديده باشد.مؤلف: اينكه فرمود: (تنها شفاعتم ...) مطلبى است كه بطرق بسيارى از طريق شيعه و سنى از آن جناب روايت شده، و اگر بياد داشته باشيد، همين معنا را از آيات فهميديم.و در تفسير عياشى «2» از سماعة بن مهران، از ابى ابراهيم، حضرت كاظم (ع)، روايت آورده، كه در ذيل آيه: (عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً، اميد آن داشته باش، كه پروردگارت بمقام محمودت برساند) «3» فرمود: روز قيامت مردم همگى از شكم خاك بر ميخيزند، و مقدار چهل سال مىايستند، و خداى تعالى آفتاب را دستور ميدهد تا بر فرق سرهاشان آن چنان نزديك شود، كه از شدت گرما عرق بريزند، و بزمين دستور مىرسد، كه عرق آنان را در خود فرو نبرد، مردم به نزد آدم مىروند، و از او ميخواهند، تا شفاعتشان كند، آدم مردم را به نوح دلالت مىكند، و نوح ايشان را به ابراهيم، و ابراهيم بموسى، و موسى بعيسى و عيسى بايشان ميگويد: بر شما باد بمحمد (ص) خاتم النبيين، پس محمد (ص) مىفرمايد: آرى من آماده اينكارم، پس براه مىافتد، تا دم در بهشت مىرسد، و دق الباب مىكند، از درون بهشت مىپرسند: كه هستى؟ و خدا داناتر است، پس محمد مىگويد: من محمدم، از درون خطاب مىرسد: در را برويش باز كنيد، چون در برويش گشوده ميشود، بسوى پروردگار خود روى مىآورد، در حالى كه سر بسجده نهاده باشد، و سر از سجده1- امالى صدوق ص 16 ح 4 مجلس 22- تفسير عياشى ج 2 ص 315 ح 1513- سوره اسرى آيه 79