(شامل رواياتى در باره شفاعت و شفعاء) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 265

از مواقف قيامت بكار مى‏رود، كه يا گنه‏كار بوسيله شفاعت مشمول آمرزش گشته، اصلا داخل آتش نميشود، و يا آنكه بعد از داخل شدن در آتش، بوسيله شفاعت نجات مى‏يابد، يعنى شفاعت باعث ميشود كه خدا باحترام شفيع، رحمت خود را گسترش ميدهد.

بحث روايتى

(شامل رواياتى در باره شفاعت و شفعاء)

در امالى «1» شيخ صدوق عليه الرحمه، از حسين بن خالد، از حضرت رضا، از آباء گرامش، از امير المؤمنين (ع)، روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه بحوض من ايمان نداشته باشد، خداوند او را در حوضم وارد نكند، و كسى كه بشفاعت من ايمان نداشته باشد، خداوند او را بشفاعتم نائل نسازد، آن گاه فرمود: تنها شفاعت من مخصوص كسانى از امت من است، كه مرتكب گناهان كبيره شده باشند، و اما نيكوكاران از ايشان هيچ گرفتارى پيدا نمى‏كنند، حسين ابن خالد ميگويد: من بحضرت رضا عرضه داشتم: يا بن رسول اللَّه! پس معناى اين كلام خداى تعالى كه مى‏فرمايد: (وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏) چيست؟ فرمود: شفاعت نمى‏كنند، مگر كسى را كه خدا دينش را پسنديده باشد.

مؤلف: اينكه فرمود: (تنها شفاعتم ...) مطلبى است كه بطرق بسيارى از طريق شيعه و سنى از آن جناب روايت شده، و اگر بياد داشته باشيد، همين معنا را از آيات فهميديم.

و در تفسير عياشى «2» از سماعة بن مهران، از ابى ابراهيم، حضرت كاظم (ع)، روايت آورده، كه در ذيل آيه: (عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً، اميد آن داشته باش، كه پروردگارت بمقام محمودت برساند) «3» فرمود: روز قيامت مردم همگى از شكم خاك بر ميخيزند، و مقدار چهل سال مى‏ايستند، و خداى تعالى آفتاب را دستور ميدهد تا بر فرق سرهاشان آن چنان نزديك شود، كه از شدت گرما عرق بريزند، و بزمين دستور مى‏رسد، كه عرق آنان را در خود فرو نبرد، مردم به نزد آدم مى‏روند، و از او ميخواهند، تا شفاعتشان كند، آدم مردم را به نوح دلالت مى‏كند، و نوح ايشان را به ابراهيم، و ابراهيم بموسى، و موسى بعيسى و عيسى بايشان ميگويد: بر شما باد بمحمد (ص) خاتم النبيين، پس محمد (ص) مى‏فرمايد: آرى من آماده اينكارم، پس براه مى‏افتد، تا دم در بهشت مى‏رسد، و دق الباب مى‏كند، از درون بهشت مى‏پرسند: كه هستى؟ و خدا داناتر است، پس محمد مى‏گويد: من محمدم، از درون خطاب مى‏رسد: در را برويش باز كنيد، چون در برويش گشوده ميشود، بسوى پروردگار خود روى مى‏آورد، در حالى كه سر بسجده نهاده باشد، و سر از سجده‏

1- امالى صدوق ص 16 ح 4 مجلس 2

2- تفسير عياشى ج 2 ص 315 ح 151

3- سوره اسرى آيه 79

/ 693