معنى" سبحان"
(سبحانه) اين كلمه مصدرى است بمعناى تسبيح و جز با اضافه استعمال نمىشود و هر جا هم استعمال ميشود مفعول مطلق فعلى است تقديرى و تقديرش (سبحته تسبيحا است، يعنى من او را به نوعى ناگفتنى تسبيح مىگويم و يا بنوعى كه لايق شان اوست تسبيح مىگويم)، آن گاه فعل (سبحته) حذف شده و مصدر (سبحان) بضمير مفعول فعل (كه بخدا برمىگردد) اضافه شده، و آن ضمير بجاى خود خدا نشسته است، و در اين كلمه تاديبى است الهى كه خداى را از هر چيزى كه لايق بساحت قدس او نيست منزه ميدارد.(كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ) كلمه قانت اسم فاعل از مصدر قنوت است و قنوت بمعناى تذلل و عبادت است.(بَدِيعُ السَّماواتِ)، كلمه (بديع) صفت مشبهه از مصدر بداعت است، و بداعت هر چيز، بمعناى بى مانندى آنست، البته مانندى كه ذهن بدان آشنا باشد.(فيكون) اين جمله نتيجه گفتار (كن) است و اگر صداى پيش گرفته و نون آن ساكن نشده، جهتش اينست كه در مورد جزاء شرط قرار نگرفته است.بحث روايتى(شامل روايتى در ذيل جمله" بديع السماوات و الارض")
در كتاب كافى و كتاب بصائر، از سدير صيرفى روايت كردهاند كه گفت: من از حمران بن أعين شنيدم: كه از امام باقر (ع) از آيه: (بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) مىپرسيد و آن جناب در پاسخش فرمود: خداى عز و جل همه اشياء را بعلم خود و بدون الگوى قبلى آفريد، آسمانها و زمين را خلق كرد، بدون اينكه از آسمان و زمينى قبل از آن الگو گرفته باشد، مگر نشنيدى كه مىفرمايد:(وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ)؟. «3»مؤلف: و در اين روايت غير آنچه ما استفاده كرديم، استفاده ديگرى شده بس لطيف، و آن اينست كه مراد از كلمه (ماء)، در جمله: (وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ) غير آن آبى است كه ما آن را آب مىناميم، بدليل اينكه قبلا فرمود: همه اشياء و آسمانها و زمين را بدون الگو و مصالح قبلى آفريد،1- سوره يس آيه 822- سوره قمر آيه 503- كافى ج 1 ص 256 حديث 2