بيان جهت اعجاز معجزات و پاسخ به اشكال مذكور
در پاسخ اين اشكال مىگوييم: كه خير، گفتار ما مستلزم اين تالى فاسد نيست، چون ما نگفتيم معجزه از اين جهت معجزه است كه مستند بعوامل طبيعى مجهول است، تا شما بگوئيد هر جا كه جهل مبدل بعلم شد، معجزه هم از معجزه بودن و از حجيت مىافتد، و نيز نگفتيم معجزه از اين جهت معجزه است كه مستند بعوامل طبيعى غير عادى است، بلكه گفتيم، از اين جهت معجزه است كه عوامل طبيعى و غير عاديش مغلوب نميشود، و همواره قاهر و غالب است.مثلا بهبودى يافتن يك جذامى بدعاى مسيح (ع)، از اين جهت معجزه است كه عامل آن امرى است كه هرگز مغلوب نميشود، يعنى كسى ديگر اينكار را نميتواند انجام دهد، مگر آنكه او نيز صاحب كرامتى چون مسيح باشد، و اين منافات ندارد كه از راه معالجه و دواء هم بهبودى نامبرده حاصل بشود، چون بهبودى از راه معالجه ممكن است مغلوب و مقهور معالجهاى قوىتر از خود گردد، يعنى طبيبى ديگر بهتر از طبيب اول معالجه كند، ولى نام آن را معجزه نميگذاريم.7- قرآن كريم معجزه را برهان بر حقانيت رسالت ميداند، نه دليلى عاميانه.
در اينجا سؤالى پيش مىآيد و آن اينست كه چه رابطهاى ميان معجزه و حقانيت ادعاى رسالت هست؟ با اينكه عقل آدمى هيچ تلازمى ميان آن دو نمىبيند، و نميگويد: اگر مدعى رسالت راست بگويد، بايد كارهاى خارق العاده انجام دهد، و گر نه معارفى را كه آورده همه باطل است، هر چند كه دو دو تا چهار تا باشد.و از ظاهر قرآن كريم هم بر مىآيد كه نمىخواهد چنين ملازمهاى را اثبات كند، چون هر جا سخن از داستانهاى جمعى از انبياء، چون هود، و صالح، و موسى، و عيسى، و محمد (ع)، بميان آورده، معجزاتشان را هم ذكر مىكند، كه بعد از انتشار دعوت، مردم از ايشان معجزه و آيتى خواستند، تا بر حقيت دعوتشان دلالت كند، و ايشان هم همان چه را خواسته بودند آوردند.و اى بسا در اول بعثت و قبل از درخواست مردم معجزاتى را دارا ميشدند، هم چنان كه خداى تعالى بنقل قرآن كريم در شبى كه موسى را برسالت بر مىگزيند، معجزه عصا و يد بيضاء را باو و هارون داد (اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي، وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي، تو و برادرت معجزات مرا بردار و برو در ياد من سستى مكنيد)، «1» و از عيسى (ع) نقل مىكند كه فرمود: (وَ رَسُولًا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ، أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ، أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ، فَأَنْفُخُ فِيهِ، فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ، وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ، وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ، وَ أُنَبِّئُكُمْ، بِما تَأْكُلُونَ، وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ، إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ، و فرستادهاى بسوى بنى اسرائيل گسيل داشتم،1- سوره طه آيه 42