و اما معناى كلمه (واحد)، بايد دانست كه مفهوم وحدت از مفاهيم بديهى است كه در تصور آن هيچ حاجت بان نيست كه كسى آن را برايمان معنا كند و بفهماند كه وحدت يعنى چه چيزى كه هست موارد استعمال آن مختلف است، چه بسا چيزى را بخاطر يكى از اوصافش واحد بدانند، و مثلا بگويند مردى واحد، عالمى واحد، شاعرى واحد، كه مىفهماند صفت مردانگى و علم و شعر كه در او است شركت و كثرت نمىپذيرد و درست هم هست، چون رجوليتى كه در زيد است قابل قسمت ميان او و غير او نيست، بخلاف رجوليتى كه در زيد و عمرو است- كه دو مردند- و دو رجوليت دارند و مفهوم رجوليت در بين آن دو تقسيم شده و كثرت پذيرفته است.پس زيد از اين جهت- يعنى از جهت داشتن صفتى بنام رجوليت- موجودى است واحد كه قابل كثرت نيست، هر چند كه از جهت اين صفت و صفات ديگرش مثلا علمش و قدرتش و حياتش، و امثال آن واحد نباشد، بلكه كثرت داشته باشد.
بيان فرق اجمالى بين دو كلمه" احد" و" واحد"
ولى اين جريان در خداى سبحان وضع ديگرى بخود مىگيرد، مىگوييم خدا واحد است، بخاطر اينكه صفتى كه در اوست- مثلا الوهيتش- صفتى است كه احدى با او در آن صفت