(در باره دو معجزه: زنده كردن مردگان و مسخ)
اين سوره بطورى كه ملاحظه مىكنيد، عدهاى از معجزات را در قصص بنى اسرائيل و ساير اقوام مىشمارد، يكى شكافتن دريا، و غرق كردن فرعون، در آيه: (وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ) الخ، است، و يكى گرفتن صاعقه بر بنى اسرائيل و زنده كردن آنان بعد از مردن است، كه آيه: (وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ) الخ، متعرض آنست، و يكى سايه افكندن ابر بر بنى اسرائيل، و نازل كردن من و سلوى در آيه: (وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ) الخ است، و يكى انفجار چشمههايى از يك سنگ در آيه: (وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ) الخ است، و يكى بلند كردن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل در آيه: (وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ) الخ است، و يكى مسخ شدن جمعى از بنى اسرائيل در آيه: (فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً) الخ است، و يكى زنده كردن آن مرد قتيل است، با عضوى از گاو ذبح شده، در آيه: (فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها) الخ، و باز يكى ديگر زنده كردن اقوامى ديگر در آيه: (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ) «1» الخ است، و نيز زنده كردن آن كسى كه از قريه خرابى مىگذشت در آيه: (أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها) «2» الخ، و نيز احياء مرغ سر بريده بدست ابراهيم (ع) در آيه (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى) «3» الخ است، كه مجموعا دوازده معجزه خارق العاده ميشود، و بيشترش بطورى كه قرآن كريم ذكر فرموده در بنى اسرائيل رخ داده است.و ما در سابق امكان عقلى وقوع معجزه را اثبات كرديم، و گفتيم: كه معجزه در عين اينكه معجزه است، ناقض و منافى با قانون عليت و معلوليت كلى نيست، و با آن بيان روشن گرديد كه هيچ دليلى بر اين نداريم كه آيات قرآنى را كه ظاهر در وقوع معجزه است تاويل نموده، از ظاهرش برگردانيم، چون گفتيم: حوادثى است ممكن، نه از محالات عقلى، از قبيل انقسام عدد سه بدو عدد جفت، و متساوى، و يا تولد مولودى كه پدر خودش نيز باشد، چون اينگونه امور امكان ندارد.1- سوره بقره آيه 2432- سوره بقره آيه 2593- سوره بقره آيه 260