دو برهان در رد اعتقاد به پيدايش فرزند از خداى سبحان
برهان اول اينكه: فرزند گرفتن وقتى ممكن مىشود كه يك موجود طبيعى بعضى از اجزاء طبيعى خود را از خود جدا نموده و آن گاه با تربيت تدريجى آن را فردى از نوع خود و مثل خود كند، و خداى سبحان منزه است (هم از جسميت و تجزى و هم) از مثل و مانند، بلكه هر چيزى كه در آسمانها و زمين است، مملوك او و هستيش قائم بذات او و قانت و ذليل در برابر اوست، و منظور ما از اين ذلت، اينست كه هستيش عين ذلت است، آن گاه چگونه ممكن است موجودى از موجودات فرزند او، و مثال نوعى او باشد؟.برهان دوم اينكه خداى سبحان بديع و پديد آورنده بدون الگوى آسمانها و زمين است و آنچه را خلق مىكند، بدون الگو خلق مىكند، پس هيچ چيز از مخلوقات او الگويى سابق بر خود نداشت، پس فعل او مانند فعل غير او بتقليد و تشبيه و تدريج صورت نمىگيرد، و او چون ديگران در كار خود متوسل باسباب نمىشود، كار او چنين است كه چون قضاء چيزى را براند، همين كه بگويد: بباش موجود مىشود، پس كار او به الگويى سابق نياز ندارد و نيز كار او تدريجى نيست.پس با اين حال چطور ممكن است فرزند گرفتن باو نسبت دهيم؟ و حال آنكه فرزند درست كردن، احتياج به تربيت و تدريج دارد، پس جمله: (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ) الخ، يك برهان تمام عيار است، و جمله (بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ) الخ، برهان تمام ديگريست، (توجه فرمائيد).دو نكته:1- عبادت شامل همه مخلوقات است2- فعل خدا تدريجى نيست و از اين دو آيه دو نكته ديگر نيز استفاده مىشود، اول اينكه حكم عبادت، شامل جميع مخلوقات خداست، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است.و دوم اينكه فعل خداى تعالى تدريجى نيست، و از همين تدريجى نبودن فعل خدا اين نكته استفاده مىشود كه موجودات تدريجى هم يك وجه غير تدريجى دارند كه با آن وجه از حق تعالى صادر مىشوند، هم چنان كه در جاى ديگر فرمود: (إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً، أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)1- سوره مائده آيه 18