صفحه 384
خواندن بتو ميدهيم و تو ديگر تا ابد آن را از ياد نميبرى و خدا با اين حال قدرت آن را دارد كه آن را از يادت ببرد، (دقت فرمائيد).
همه اينها بر اساس قرائنى بود كه گفتيم، البته بعضى از قاريان جمله مورد بحث را با فتحه نون و با همزه خواندهاند كه بنا بر اين قرائت كلمه مورد بحث از ماده (ن- سين- ء) گرفته شده، و (نسىء) به معناى تاخير انداختن است و معناى آيه بنا بر اين قرائت چنين مىشود: كه ما هيچ آيتى را با از بين بردن نسخش نمىكنيم و با تاخير اظهار آن، عقبش نمىاندازيم، مگر آنكه آيتى بهتر از آن يا مانند آن مىآوريم و تصرف الهى با تقديم و تاخير در آيات خود باعث فوت كمال و يا فوت مصلحتى نمىشود.
دليل بر اينكه مراد بيان اين نكته است، كه تصرف الهى همواره بر طبق كمال و مصلحت است، جمله: (بِخَيْرٍ مِنْها، أَوْ مِثْلِها) است، چون خيريت هميشه با كمال موجود و يا مصلحت حكم مجعول ملازم است و در ظرف وجود است، كه موجودى در خيريت مماثل موجودى ديگر و يا بهتر از آن ميشود، (دقت فرمائيد).
روايات بسيارى از طرق شيعه و سنى از رسول خدا (ص) و صحابه آن جناب و ائمه اهل بيت (ع) در اين باره رسيده كه در قرآن ناسخ و منسوخ هست.
و در تفسير نعمانى از امير المؤمنين (ع) روايت آمده كه آن جناب بعد از معرفى عدهاى از آيات منسوخ و آياتى كه آنها را نسخ كرده، فرموده: و آيه: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ، من جن و انس را نيافريدم مگر براى اينكه عبادتم كنند. «1» با آيه: (وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ، إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ، وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ، و پيوسته در اختلافند مگر آنهايى كه پروردگارت رحمشان كرده باشد و بهمين منظور هم خلقشان كرده «2» نسخ شده، چون در اولى غرض از خلقت را عبادت معرفى مىكرد و در اين آيه ميفرمايد براى اينكه رحمشان كند خلقشان كرده. «3»
مؤلف: اين روايت دلالت دارد بر اينكه امام (ع) نسخ در آيه را اعم از نسخ قرآنى يعنى نسخ حكم شرعى دانسته و بنا بفرمايش امام آيه دومى حقيقتى را اثبات مىكند كه باعث مىشود حقيقت مورد اثبات آيه اولى تحديد شود و بعبارتى روشنتر اينكه آيه اولى غرض از
1- سوره الذاريات آيه 56 2- سوره هود آيه 118 و 119 3- تفسير نعمانى ص 14