صفحه 482
به آن دين را بسوى راه وسط و ميانه هدايت مىكند، راهى كه نه افراط آن طرف را دارد، و نه تفريط اينطرف را، بلكه راهى كه هر دو طرف را تقويت مىكند، هم جانب جسم را، و هم جانب روح را البته بطورى كه در تقويت جسم از جانب روح عقب نمانند، و در تقويت روح از جانب جسم عقب نمانند، بلكه ميانه هر دو فضيلت جمع كرده است.
(و اين روش مانند همه آنچه كه اسلام بدان دعوت نموده، بر طبق فطرت و ناموس خلقت است،) چون انسان داراى دو جنبه است، يكى جسم، و يكى روح، نه جسم تنها است، و نه روح تنها، و در نتيجه اگر بخواهد به سعادت زندگى برسد، به هر دو كمال، و هر دو سعادت نيازمند است، هم مادى و هم معنوى.
و چون اين امت وسط و عدل است، لذا هر دو طرف افراط و تفريط بايد با آن سنجش شود، پس به همين دليل شهيد بر ساير مردم هم كه در دو طرف قرار دارند هست، و چون رسول اسلام (ص) مثل اعلاى اين امت است، لذا او شهيد بر امت است، و افراد امت بايد خود را با او بسنجند، و او ميزانى است كه حال آحاد و تك تك امت با آن وزن ميشود، و امت ميزانى است كه حال ساير امتها با آن وزن ميشود، و خلاصه مردمى كه در دو طرف افراط و تفريط قرار دارند، بايد خود را با امت اسلام بسنجند، و بافراط و تفريط خود متوجه شوند.
اين آن معنايى است كه بعضى از مفسرين در تفسير آيه بيان كرده، و گفتار وى هر چند در جاى خود صحيح و دقيق است، الا اينكه با لفظ آيه منطبق نيست براى اينكه درست است كه وسط بودن امت، مصحح آنست كه امت نامبرده ميزان و مرجع براى دو طرف افراط و تفريط باشد، ولى ديگر مصحح آن نيست كه شاهد بر دو طرف هم باشد و يا دو طرف را مشاهده بكند، چون خيلى روشن است كه هيچ تناسبى ميانه وسط بودن به اين معنا و شاهد بودن نيست.
علاوه بر اينكه در اينصورت ديگر وجهى نيست كه بخاطر آن متعرض شهادت رسول بر امت نيز بشود، چون شاهد بودن رسول بر امت نتيجه شاهد بودن و وسط بودن امت نيست، تا وقتى اين را خاطرنشان كرد آن را هم بعنوان نتيجه خاطر نشان سازد، همانطور كه هر غايت را بر مغيا و هر غرض را بر ذى غرض مترتب مىكنند.
از اين هم كه بگذريم شهادتى كه در آيه آمده، خود يكى از حقايق قرآنى است، كه منحصرا در اينجا ذكر نشده، بلكه در كلام خداى سبحان مكرر نامش برده شده، و از مواردى كه ذكر شده بر مىآيد كه معنايى غير اين معنا دارد، اينك موارد قرآنى آن.
(فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ، وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً، پس چگونهاند، وقتى كه