صفحه 488
نميداند كه ميخواهد با تغيير قبله، علم حاصل كند؟ در جواب سؤال اول مىگوييم مراد به اينكه مىفرمايد: لنعلم تا بدانيم، با اينكه خدا يكى است يا علم رسل و انبياء است مثلا از اين باب كه بزرگان وقتى سخن مىگويند، از قبل خود و اطرافيان خود سخن ميگويند، و تكيه كلامشان (ما) است، مثل اينكه امير لشكر ميگويد: ما فلانى را كشتيم، و فلانى را زندان كرديم، با اينكه اينكارها را خود امير نكرده، بلكه كاركنانش كردهاند، در جواب از سؤال دوم مىگوييم مراد، علم عينى و فعلى خداى تعالى است، كه با خلقت و ايجاد حاصل ميشود، نه آن علم كه قبل از ايجاد داشته است.
و كلمه (انقلاب بر دو عقب)، كنايه است از اعراض، چون انسان- كه در حال قيام روى پاشنه مىايستد- وقتى روى خود بطرفى برگرداند، روى پاشنه خود مىچرخد، بدين جهت روگردانى و اعراض را به اين عبارت تعبير مىكنند، نظير تعبير به پشت خود رو كردن، در آيه (وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ) «1» و ظاهر آيه اين است كه ميخواهد توهمى را كه احيانا ممكن است در سينه مؤمنين خلجان كند، دفع نمايد، و آن توهم اين است كه فلسفه برگرداندن قبله، و نسخ قبله قبلى چيست؟ و تكليف نمازهايى كه تا كنون رو به بيت المقدس خواندهايم چه ميشود؟
و از اين هم بر مىآيد كه مراد به قبلهاى كه رسول خدا (ص) بر آن بود، همان بيت المقدس است، نه كعبه، پس هيچ دليلى نيست بر اينكه بگوئيم: بيت المقدس دو بار و كعبه هم دو بار قبله شده، چون اگر مراد بقبله در آيه كعبه باشد، لازمهاش همين ميشود (چون مىفرمايد: ما امروز آن قبله را كه قبلا رو بان مىايستادى، قبله نكرديم مگر براى چه و چه).
و سخن كوتاه اينكه جاى اين معنا بود كه در سينه مؤمنين اين توهم ايجاد شود كه اولا وقتى بناى خداى تعالى بر اين بود كه بالأخره كعبه را قبله مسلمانان كند، چرا از همان روز اول نكرد؟ و گذاشت مدتى مسلمانان رو به بيت المقدس نماز بخوانند؟ لذا خداى تعالى براى دفع اين توهم خاطر نشان كرد، كه تشريع احكام جز بخاطر مصالحى كه برگشتنش به تربيت و تكميل مردم است صورت نمىگيرد، منظور از تشريع احكام هم تربيت و تكميل مردم است، و هم جداسازى مؤمنين از غير مؤمنين است، و هم مشخص كردن فرمانبران از عاصيان متمرد، و آن سببى كه باعث شد كه قبله يهوديان را مدتى قبله شما مسلمانها قرار دهيم، عينا همينها بود كه گفتيم.
پس مراد به جمله: (إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ) اين است كه ما خواستيم مشخص كنيم، چه كسى تو را پيروى مىكند؟ و چه كسى نمىكند؟ و اگر نفرمود (من يتبعك، چه كسى تو را پيروى مىكند)، بلكه فرمود (چه كسى رسول را) براى اين بود كه با ذكر كلمه (رسول) بفهماند: صفت
1- سوره انفال آيه 16