ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 1 -صفحه : 693/ 574
نمايش فراداده

صفحه 551

همه آن است و نه جزئى از اجزاء آن، و نه خاصيتى از خواص آن، نه آن خواصى كه براى ما محسوس است و نه آن خواصى كه با استدلال به وجودش پى برده‏ايم و نه آن خواصى كه براى ما هنوز درك نشده است.

براى اينكه همه اين نامبرده‏ها هر طورى كه فرض كنيد مادى است و حكم ماده اين است كه محكوم تغيير و دگرگونى است و انقسام مى‏پذيرد و مفروض ما اين است كه آن چيزى كه در خود بنام (من) مشاهده ميكنم، هيچيك از اين احكام را نمى‏پذيرد، پس نفس به هيچ وجه مادى نيست.

و نيز اين حقيقتى كه مشاهده مى‏كنيم امر واحدى مى‏بينيم، امرى بسيط كه كثرت و اجزاء و مخلوطى از خارج ندارد، بلكه واحد صرف است، هر انسانى اين معنا را در نفس خود مى‏بيند و درك مى‏كند كه او اوست، و غير او نيست و دو كس نيست، بلكه يك نفر است و دو جزء ندارد بلكه يك حقيقت است. پس معلوم مى‏شود اين امر مشهود، امرى است مستقل كه حد ماده بر آن منطبق و صادق نيست و هيچيك از احكام لازم ماده در آن يافت نميشود، نتيجه مى‏گيريم پس او جوهرى است مجرد از ماده كه تعلقى به بدن مادى خود دارد، تعلقى كه او را با بدن به نحوى متحد مى‏كند، يعنى تعلق تدبيرى كه بدن را تدبير و اداره مينمايد، (و نمى‏گذارد دستگاههاى بدن از كار بيفتند و يا نامنظم كار كنند) و مطلوب و مدعاى ما هم اثبات همين معنا است.

ادله و براهين منكرين تجرد روح

در مقابل ما همه علماى مادى‏گرا و جمعى از علماى الهى، از متكلمين، و نيز علماى ظاهربين، يعنى اهل حديث، منكر تجرد روح شده‏اند و بر مدعاى خود و رد ادله ما برهانهايى اقامه كرده‏اند كه خالى از تكلف و تلاش بيهوده نميباشد.

1- ماديين گفته‏اند: رشته‏هاى مختلف علوم با آن همه پيشرفتى كه كرده و به آن حد از دقت كه امروز رسيده، در تمامى فحص‏ها و جستجوهاى دقيقش، به هيچ خاصيت از خواص بدنى انسان نرسيده، مگر آنكه در كنارش علت ماديش را هم پيدا كرده، ديگر خاصيتى بدون علت مادى نمانده تا بگويند اين اثر روح مجرد از ماده است، چون با قوانين ماده منطبق نيست و آن را دليل بر وجود روح مجرد بگيرند.

و در توضيح اين گفتار خود گفته‏اند: سلسله اعصاب كه در سراسر بدن منتشر است، ادراكات تمامى اطراف بدن و اعضاى آن و حاسه‏هايش را پشت سر هم و در نهايت سرعت به عضو مركزى اعصاب منتقل مى‏كند، و اين مركز عبارت است از قسمتى از مغز سر كه مجموعه‏اى است متحد و داراى يك وضعى واحد، بطورى كه اجزائش از يكديگر متمايز نيست و