صفحه 579
ميگويند: (فلان أشعر الهدى، فلانى هدى را اشعار كرد) به معناى اين است كه آن حيوان را براى ذبح علامت زد.
و كلمه (حج) در لغت بمعناى قصد بعد از قصد است يعنى قصد مكرر و در اصطلاح شرع به معناى عملى است كه معهود در بين مسلمانان است، و كلمه (اعتمار) به معناى زيارت است كه اصلش از عمارت گرفته شده، و عمره رفتن و اعتمار را بدين جهت اعتمار گفتهاند كه هر محلى وقتى زيارتگاه مردم شد، آباد مىگردد، و در اصطلاح شرع بمعناى زيارت خانه كعبه است، البته بنحوى كه در بين مسلمانان معهود و معروف است و كلمه (جناح) به معناى انحراف از حق و حد وسط است و منظور از آن گناه است.
در نتيجه معناى جناح نداشتن اينست كه عمل نامبرده جائز است، و كلمه (يطوف در اصل يتطوف بود) و تطوف كه مصدر آنست، به معناى طواف كردن يعنى دور چيزى گردش كردن است، كه از يك نقطه آن چيز شروع شود و به همان نقطه برگردد، از اينجا معلوم ميشود كه لازمه معناى طواف اين نيست كه حتما دور زدن اطراف چيزى باشد، تا شامل سعى نشود بلكه يكى از مصاديق آن دور زدن پيرامون كعبه است، و به همين جهت در آيه شريفه كلمه (يطوف) مطلق آمده، چون مراد به آن پيمودن مسافت ميانه صفا و مروه هفت بار پشت سر هم بوده است.
و كلمه (تطوع) از ماده طوع به معناى اطاعت است، و بعضى گفتهاند تطوع با اطاعت اين فرق را دارد كه تنها در اطاعت مستحبى استعمال ميشود، بخلاف كلمه (اطاعت) كه هم شامل واجب ميشود و هم مستحبّ، و بعيد نيست- در صورتى كه اين حرف صحيح باشد- به اين عنايت باشد كه عمل واجب از آنجا كه الزامى است به طوع و رغبت آورده نميشود، بخلاف مستحبى كه هر كس آن را بياورد بطوع و رغبت خود و بدون هيچ شايبهاى آورده است.
و اين خود يك تلطفى در عنايت است، و گر نه اصل طوع به معناى چيزى است كه بدون كراهت آورده شود، و اين هم با واجب تطبيق مىكند و هم با مستحبّ، هم چنان كه در آيه: (فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً)، «1» در مقابل كره آمده است و در عين حال در اطاعت امر وجوبى نيز استعمال شده است.
و اصل باب تفعل كه كلمه مورد بحث ما از آن باب است اين معنا را ميدهد كه انسان صفتى را در نفس خود جاى دهد مانند تخلق به فلان خلق مثلا مىگوييم: تميز و تعلم و تطوع يعنى شروع كرد به تميز دادن و آموختن و بطوع و رغبت خود عمل خير كردن.
1- سوره فصلت آيه 11