صفحه 599
اگر از خردترين موجودش چون مولكول شروع كنى و بطرف اجزايى كه از آن تركيب يافته، بالا بيايى، تا برسى به منظومه شمسى و كهكشانهايى كه تا كنون بچشم مسلح ديده شده بيش از عالم و يك نظام نمىبينى، و اگر از بالا شروع كنى و كهكشانها را يكى پس از ديگرى از هم جدا نموده، منظومهها را از نظر بگذرانى و تك تك كرات را و سپس كره زمين و در آخر ذرهاى از آن را تجزيه كنى تا به مولكول برسى، باز مىبينى از آن عالم واحد و آن نظام واحد و آن تدبير متصل چيزى كم نشده، با اينكه هيچيك از اين موجودات را مثل هم نمىبينى دو نفر انسان، دو رأس گوسفند، دو شاخه توت، دو برگ گردو، دو تا مگس، و بالأخره هر جفت جفت موجودات را در نظر بگيرى، خواهى ديد كه هم ذاتا مختلف هستند و هم حكما و هم شخصا.
پس مجموع عالم يك چيز است، و تدبير حاكم بر سراپاى آن متصل است و تمامى اجزائش مسخر براى يك نظام است، هر چند كه اجزائش بسيار و احكامش مختلف است، (وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ، همه وجوه براى خداى حى قيوم خاضع است) پس اله عالم كه پديد آورنده آن و مدبر امر آن است، نيز يكى است (اين برهان دومى است كه آيه شريفه بر مسئله توحيد اقامه كرده است).
برهان سومى كه در آيه اقامه شده از راه احتياج انسان است، مىفرمايد: اين انسان كه يكى از پديدههاى زمينى است، در زمين زنده ميشود، و زندگى مىكند و سپس مىميرد و دوباره جزء زمين ميشود، در پديد آمدنش، و بقائش، به غير اين نظام كلى كه در سراسر عالم حكمفرما است، و با تدبيرى متصل سراپاى عالم را اداره مىكند، به نظام ديگرى احتياج ندارد.
اين اجرام آسمانى در درخشندگىاش و حرارت دادنش، اين زمين در شب و روزش و بادها و ابرها و بارانهايش و منافع و كالاهايى كه از هر قاره به قاره ديگرش منتقل ميشود، همه اينها مورد احتياج آدمى است، و زندگى انسان و پيدايش و بقائش بدون آن تدبير نميشود، خدا از ما وراى همه اينها محيط بآدمى است- پس وقتى نظام هستى انسان و همه عالم يكى است، نتيجه مىگيريم كه اله و پديد آورنده و مدبر آن، همان اله و پديد آرنده و مدبر امر انسان است، (اين بود آن برهان سوم).
در آيه مورد بحث بعد از اقامه سه برهان بر وحدت اله كه در آيه قبل ادعا شده بود، برهانى هم بر دو اسم رحمان و رحيم اقامه كرده كه آن نيز در آيه قبل ذكر شده بود، بيان آن برهان اين است كه اين اله، كه ما يحتاج هر چيزى را باو داده و آنچه را كه هر چيز در رسيدن به سعادت وجوديش، و نيز در رسيدن به سعادت در غايتش، و اگر غير از زندگى در دنيا آخرتى هم دارد، در رسيدن به غايت و هدف اخرويش، بدان نيازمند است، در اختيارش گذاشته چنين الهى رحمان و رحيم