ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 598ديگر اثر مىگذارد، و در آن دست اندازى مىكند و هر جزء آن در هر كجا كه واقع شده باشد از آثارى كه ساير اجزاء در آن دارند متاثر ميشود، جاذبه عموميش يكدگر را بهم متصل مىكند، نورش و حرارتش همچنين، و با اين تاثير و تاثر سنت حركت عمومى و زمان عمومى را به جريان مىاندازد.و اين نظام عمومى و دائم، و تحت قانونى ثابت است و حتى قانون نسبيت عمومى هم كه قوانين حركت عمومى در عالم جسمانى را محكوم به دگرگونگى ميداند، نميتواند از اعتراف به اينكه خودش هم محكوم قانون ديگرى است، خوددارى كند، قانونى ثابت در تغيير و تحول (يعنى تغيير و تحول در آن قانون ثابت و دائمى ميباشد).و از سوى ديگر اين حركت و تحول عمومى، در هر جزء از اجزاء عالم بصورتى خاص به خود ديده ميشود، در بين كره آفتاب و ساير كراتى كه جزء خانواده اين منظومهاند، به يك صورت است و هر چه پائينتر مىآيد، دائرهاش تنگتر مىگردد، تا در زمين ما در دائرهاى تنگتر، نظامى ديگر به خود مىگيرد، حوادث خاص بدان و جرم ماه كه باز مختص بدان است و شب و روز و وزش بادها و حركت ابرها، و ريزش بارانها، در تحت آن نظام اداره ميشود. باز اين دائره نسبت به موجوداتى كه در زمين پديد مىآيند، تنگتر ميشود و در آن دائره معادن و نباتات و حيوانات و ساير تركيبات درست ميشود، و باز اين دائره در خصوص يك يك انواع نباتات، حيوانات، معادن و ساير تركيبات تنگتر ميشود، تا آنكه نوبت بعناصر غير مركب برسد و باز به ذرات و اجزاء ذرات و در آخر به آخرين جزئى كه تا كنون علم بشر بدان دست يافته برسد، يعنى به الكترون و پروتون كه تازه در آن ذره كوچك، نظامى نظير نظام در منظومه شمسى مىبينيم، هستهاى در مركز قرار دارد و اجرامى ديگر دور آن هسته مىگردند، آن چنان كه ستارگان بدور خورشيد در مدار معين مىگردند، و در فلكى حساب شده، شنا مىكنند.انسان در هر نقطه از نقاط اين عالم بايستد و نظام هر يك از اين عوالم را زير نظر بگيرد، مىبيند كه نظامى است دقيق و عجيب و داراى تحولات و دگرگونگىهايى مخصوص به خود، دگرگونگىهايى كه اگر نبود، اصل آن عالم پاى بر جا نمىماند و از هم پاشيده ميشد، دگرگونگىهايى كه سنت الهيه با آن زنده ميماند، سنتى كه عجائبش تمام شدنى نيست، و پاى خرد به كرانهاش نمىرسد.نظامى كه در جريانش حتى به يك نقطه استثناء برنميخوريم، و هيچ تصادفى هر چند به ندرت، در آن رخ نميدهد، نظامى كه نه تا كنون و نه هيچوقت، عقل بشر به كرانهاش نمىرسد و مراحلش را طى نمىكند.