ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 2 -صفحه : 687/ 506
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 506

خستگى هستيم، يا در حال چرتيم، يا در حال خوابيم، و همچنين احوالى ديگر، ليكن خداى تعالى تنها قيوم است).

از اين بيان، مطلبى ديگر نيز استفاده مى‏شود، و آن اين است كه اسم قيوم اصل و جامع تمامى اسماى اضافى خدا است، و منظور ما از اسماى اضافى اسمايى است كه به وجهى بر معانى خارج از ذات دلالت مى‏كند، مانند اسم" خالق"،" رازق"،" مبدى"،" معيد"،" محيى"،" مميت"،" غفور"،" رحيم"،" ودود" و غير آن چرا كه اگر خدا، آفريدگار و روزى‏رسان و مبدأ هستى و باز گرداننده انسانها در معاد و زنده كننده و ميراننده و آمرزنده و رحيم و ودود است به اين جهت است كه قيوم است.

" لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ" كلمه" سنة" بكسره سين به معناى سست شدن بدن جانداران در ابتداى خواب است، و كلمه" نوم" به معناى راكد شدن بدن و خود خواب است، چون وقتى جانداران به خواب مى‏روند عوامل طبيعى كه در بدن حيوان پديد مى‏آيد حواس و مشاعر آن را از كار مى‏اندازد، و اما كلمه" رؤيا" معنايى ديگر دارد، و آن عبارت است از آنچه كه يك انسان خواب رفته، در عالم خواب مشاهده مى‏كند، (كه از ماده رؤيت به معناى ديدن است) بعضى در جمله:" سنة و لا نوم" ايرادى كرده و گفته‏اند: اين خلاف ترتيب است، و بلاغت اقتضا مى‏كرد كه بفرمايد:

" لا تاخذه نوم و لا سنة" براى اينكه مقام آيه، مقام ترقى دادن مطلب است، و ترقى در جايى كه بخواهند چيزى را اثبات كنند اقتضا مى‏كند اول مرتبه ضعيف را ذكر كنند، بعد به مرتبه قوى ترقيش دهند، مثلا وقتى مى‏خواهند نيرومند بودن كسى را اثبات كنند، مى‏گويند او مى‏تواند ده من بار را بردارد، بلكه حتى بيست من هم بر مى‏دارد، و چون بخواهند سخاوت كسى را برسانند مى‏گويند فلانى قلم‏هاى صد تومانى بذل و بخشش دارد، بلكه قلمهاى هزار تومانى هم دارد، و اما در جايى كه بخواهند چيزى را نفى كنند، بلاغت اقتضا مى‏كند اول مرتبه قوى آن چيز را بگويند، بعد مطلب را ترقى داده مرتبه ضعيف آن را ذكر كنند، مثل اينكه بگويى فلانى آن قدر ناتوان است كه نمى‏تواند بيست من بار را بردارد، بلكه از برداشتن ده من هم عاجز است، و يا بگويى فلانى هيچ وقت قلم هزار تومانى بذل و بخشش نداشته، و حتى قلم صد تومانى هم ندارد، به همين جهت در آيه مورد بحث بايد فرموده باشد خدا را خواب نمى‏گيرد، و حتى چرت هم نمى‏گيرد.

جواب از اين اشكال اين است كه ترتيب نامبرده هميشه بر مدار اثبات و نفى دور نمى‏زند، براى اينكه بنا به گفته شما بايد صحيح باشد بگوئيم: حمل ده من بار فلانى را خسته‏