ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 5 -صفحه : 657/ 614
نمايش فراداده

عبارت ديگر مواردى كه هدايت الهى شامل حال آنان نشده، همين است كه به سوى يهود و نصارا مى‏شتابند و عذرهايى بدتر از گناه مى‏آورند، نكته‏اى كه در اين آيه هست اين است كه خداى تعالى تعبير كرد به اينكه" يُسارِعُونَ فِيهِمْ"، با اينكه بايد مى‏فرمود:" يسارعون اليهم" تا اشاره كند به اينكه اين بيماردلان در جامعه يهود و نصارا هستند و در آن محيط ضلالت است كه سرعت مى‏كنند، پس اين بيماردلان به خاطر اينكه مبادا از ناحيه يهود و نصارا لطمه‏اى بخورند، به سوى آنان و در آنان نمى‏شتابند اينها بهانه‏هايى است كه براى خود درست كرده‏اند كه ملامت و توبيخى كه ممكن است از ناحيه رسول خدا (ص) و مؤمنين متوجه آنان شود از خود دفع كنند بلكه تنها عاملى كه آنان را وادار به مسارعت مى‏كند اين است كه يهود و نصارا را دوست مى‏دارند.

و چون اين در سرشت هر ظالمى و هر باطلى هست كه روزى چهره كريه واقعى‏اش بر ملا شده و در نتيجه رسوا و نابود گردد، به حكم جمله:" إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ" و اميد كسانى كه براى رسيدن به اغراض باطل خود به وسائلى چنگ مى‏زنند كه صورتش صورت حق به جانب ولى باطنش باطل است، روزى قطع مى‏گردد، لا جرم اين اميد قطعى هست كه خداى تعالى پيروزى حق و اهل حق را بياورد و يا امرى ديگر از ناحيه خود پيش آورد تا اين افراد حيله گر بر كرده‏هاى خود پشيمان گشته، دروغشان در آنچه به خورد مؤمنين مى‏دادند براى مؤمنين آشكار گردد.

و با اين بيان روشن مى‏شود كه چرا جمله:" فَتَرَى الَّذِينَ ..." را متفرع كرد بر جمله قبلى آن يعنى" إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ" و ما در سابق بحثى در اين معنا كرديم كه چرا ستمگران راه را پيدا نمى‏كنند و ظلمشان آنان را به هدفشان رهنمون نمى‏شود.

آيه شريفه ناظر بر منافقين اصطلاحى نيست‏

بنا بر اين افراد مورد بحث از مؤمنين به خاطر اينكه براى رسول خدا (ص) و مؤمنين اظهاراتى دارند كه در قلوبشان نيست از منافقين بودند، چون مى‏خواستند به بهانه ترس از گرفتارى به سوى يهود و نصارا به سرعت گرايش كنند، در حالى كه ترسى در بين نبود و علت حقيقى مسارعتشان اين بود كه در دل، دشمنان خدا را دوست مى‏داشتند و همين وجه و دليل- نفاق آنها بوده، و اما اينكه بگوئيم از منافقين اصطلاحى بودند، يعنى در زمره كسانى بودند كه در باطن كافر بودند و به ظاهر دعوى ايمان مى‏كردند، سياق آيات مساعد با آن نيست.

ولى جماعتى از مفسرين گفته‏اند كه افراد مورد بحث در آيه همان منافقين يعنى عبد اللَّه بن ابى و ياران و همفكران او بوده‏اند، البته روايات شان نزول هم گفته آنان را تاييد مى‏كند، آنها گفته‏اند: اين افراد منافق از يك سو با مؤمنين در مجتمعشان شركت نموده و با