ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 6 -صفحه : 539/ 163
نمايش فراداده

بيان كفاره حنث (شكستن) قسم‏

" فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ ... أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ"" كفاره" عبارتست از عملى كه بوجهى از وجوه، زشتى معصيت را بپوشاند، و اصل اين كلمه از كفر است كه به معناى پوشاندن است، خداى تعالى مى‏فرمايد:" نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ" «1»، راغب گفته است: كفاره چيزى است كه گناه را بپوشاند، و از همين باب است كفاره سوگند «2»" فكفارته" اين كفاره به يك اعتبار از متفرعات سوگند است، و آن اعتبار مقدر و عبارتست از شكستن سوگند، و تقدير اين است:" فان حنثتم فكفارته- اگر سوگند را شكستيد كفاره‏اش اين است كه فلان طور كنيد" چون از خود لفظ كفاره گناهى كه كفاره دارد فهميده مى‏شود، و اين گناه خود سوگند نيست، چه اگر سوگند معصيت بود در ذيل همين آيه نمى‏فرمود:" وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ" چون معنا ندارد خداوند سبحان سفارش به حفظ چيزى كند كه خود معصيت است، پس كفاره، مربوط به شكستن سوگند است نه به خود آن، و از همين جهت مؤاخذه‏اى هم كه در" وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ" است مؤاخذه بر شكستن سوگند است نه بر خود آن. خواهيد پرسيد پس چرا فرمود خداوند شما را بخاطر عقد سوگند به آن مؤاخذه مى‏كند؟! با اينكه بنا بر اين بيان عقد سوگند خودش مؤاخذه ندارد، و مؤاخذه در شكستن آنست، جواب اين است كه چون متعلق مؤاخذه كه همان شكستن سوگند است از متعلقات آنست، به عبارت ساده‏تر چون اگر سوگندى نبود حنثى (شكستن) پيش نمى‏آمد، از اين جهت فرمود:

بخاطر سوگندتان مؤاخذه مى‏كند. پس كفاره متفرع است بر حنث، كه چون قرينه در كلام بود ذكر نشده است، و آن قرينه جمله" يؤاخذكم" است و نظير اين بيانى كه در" كفارته" گذشت عينا در جمله" ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ" نيز جارى است، يعنى تقدير در آنجا نيز چنين است:" ذلك كفارة ايمانكم اذا حلفتم و حنثتم- اين است كفاره سوگندهايتان هر وقت قسم خورديد و شكستيد".

" إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ ..."

بيان خصال سه‏گانه كفارات است كه چون با لفظ" أو" كه براى ترديد است عطف شده و دلالت دارد بر اينكه يكى از آن سه، وجوب دارد نه هر سه، و از اين هم كه فرمود:" فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ" استفاده مى‏شود كه خصال مذكور تخييرى است، و چنان نيست كه‏

(1) مى‏پوشانيم از شما گناهان شما را. سوره نساء آيه 31.

(2) مفردات راغب ص 435.