احدى باك ندارند و مىفرمايد:" الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ" «1» و اين حرف هم از غلطهاى واضح است كه كسى (العياذ باللَّه) بگويد رسول خدا براى اينكه مبادا چشم زخمى به وى برسد انجام امر خدا را به تعويق بيندازد، زيرا برگشت اين توهم و خيال لا بد به اين است كه اگر رسول اللَّه امر خدا را امروز انجام دهد او را خواهند كشت و در نتيجه كار خدا زمين خواهد ماند، و اين حرف خود غلط فاحشى است، زيرا به فرض اينكه رسول اللَّه (ص) هم چشم زخمى مىديد خدا كارش زمين نمىماند، و با اينكه سبب ساز در عالم او است و با اينكه در قرآن كريم از رسول اللَّه (ص) سلب استقلال در تاثير را كرده و فرموده:" لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ" آيا از پيش بردن كار خود به وسائل مختلف ديگر عاجز است؟! پس نمىشود خطر محتمل، خطر جانى رسول اللَّه باشد و ليكن ممكن است آن خطر را خطر اضمحلال و از بين رفتن دين دانست، به اين بيان كه بيم آن مىرفت اگر آن جناب عمل تبليغ آن پيغام را در غير موقع انجام دهد او را متهم سازند، و هو و جنجال راه بيندازد و در نتيجه دين خدا و دعوت او فاسد و بى نتيجه شود، و اين گونه اجتهادات و مصلحتانديشىها براى آن جناب جايز بوده است و اسم اين مصلحتانديشى را نبايد ترس از جان گذاشت.
از اينجا معلوم مىشود احتمال اينكه آيه در اوايل بعثت نازل شده همانطور كه بعضى از مفسرين اين احتمال را دادهاند «2» احتمال صحيحى نيست، براى اينكه اين احتمال با جمله" وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ" سازگار نيست. زيرا در اول بعثت هنوز دين تبليغ نشده تا در تبليغ اين امر مهم بيم از بين رفتن دين و هدر رفتن زحمات پيامبر وجود داشته باشد، لا بد همان خطر جانى و در نتيجه زمين ماندن كار خداست كه آنهم گفتيم احتمال غلطى است، علاوه بر اين اگر مراد از" ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ" اصل دين يا اصل و فرع آن باشد آيه لغو و برگشت معناى آن به جمله معروف" آنچه در جوى مىرود آب است" خواهد بود. زيرا معناى آيه اين مىشود: هان اى رسول! ابلاغ كن دين را زيرا اگر ابلاغ نكنى دين را ابلاغ نكردهاى دين را، بعضىها گفتهاند ممكن است به همين احتمال سر و صورتى داد و گفت مراد از جمله:" ما انزل" همان
(1) كسانى كه مردم بانان گفتند: زنهار كه دشمن، خلق كثيرى عليه شما جمع آورى كرده، بترسيد و از روبرو شدن با ايشان بپرهيزيد، ليكن همين تهديد بجاى اينكه در اراده آنان خللى وارد سازد ايمانشان را بيش از پيش محكم نمود، و گفتند: بس است براى ما خداوند، كه او نيكو وكيلى است. سوره آل عمران آيه 173. (2) تفسير المنار ج 6 ص 463.