ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
دين باشد چيزى كه هست آيه از قبيل گفتار ابى النجم باشد كه گفته:" انا ابو النجم و شعرى شعرى- منم ابو النجم و شعر من همان شعر من است" كه در بلاغت و فوق العادگى معروف است.و بنا بر اين معناى آيه مذكور چنين خواهد شد: اگر رسالت را ابلاغ نكنى دچار اين شفاعت خواهى شد كه در تبليغ و سرعت عمل در انجام امر خداوند سبحان با آن همه تاكيدى كه همراه داشت اهمال و كوتاهى كردهاى، كما اينكه شعر ابى النجم هم اين معنا را داشت كه: شعر من همان شعرى است كه به بلاغت و برترى شناخته شده است. همين معنا را داشت «1». ليكن اين توجيه هم صحيح نيست، زيرا اين نكتهاى كه در كلام ابو النجم است در جايى مستحسن است كه مقام اطلاق و تقييد و عام و خاص و نظائر آن باشد، به اين معنا كه در جايى كه شنونده خيال كرده يكى از افراد عام يا مطلق يا يك فرد در برههاى از برهههاى زمان از تحت عموم افراد يا عموم زمانها بيرون شده گوينده براى رفع اين توهم مىگويد: اين فرد كما فى السابق در تحت عموم باقى است، مثلا معناى شعر ابى النجم اين است كه خيال نشود قدرت و قريحه شعرى من فرسوده و از دست رفته و در نتيجه اشعار امروزم غير اشعار برجسته سابق است، نه، اشعار امروزم واجد همه محاسنى است كه اشعار سابقم بود.و اما در آيه مورد بحث جاى بكار بردن اين نكته نيست، براى اينكه اگر مراد از رسالت مجموع دين و يا اصول دين باشد و نزول آيه هم در اوايل بعثت باشد كما اينكه فرض همين است، ديگر دو چيز در بين نيست، تا گفته شود اگر اين رسالت را تبليغ نكنى رسالت را تبليغ نكردهاى، زيرا فرض شد يك رسالت است نسبت به سر تا پاى دين، پس معلوم شد كه سياق آيه مورد بحث سياقى نيست كه بشود آن را از آيات نازله اول بعثت شمرد، و مراد از" ما أُنْزِلَ" را هم مجموع و يا اصل دين دانست.و همچنين روشن شد كه نه تنها نمىشود مقصود از" ما أُنْزِلَ" را مجموع دين در اوايل بعثت دانست، بلكه در هيچ زمانى به اين معنا نمىتوان گرفت، زيرا اشكال از جهت لغو بودن جمله" إِنْ لَمْ تَفْعَلْ" بود و اين اشكال منحصر به يك زمان نيست. علاوه بر اينكه اگر مراد از رسالت، مجموع و يا اصول دين بود، ممكن نبود تاريخ نزول آيه جز اول بعثت باشد، تازه محذور خوف رسول اللَّه (ص) هم در دين بجاى خود باقى است.پس از همه اين وجوه بخوبى استفاده شد كه آن چيزى را كه بتازگى به رسول اللَّه