بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا كه گفته‏اند:" إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بهشت بر كفار حرام است، و در اينكه بطور حكايت از حضرت مسيح فرمود:" فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ" عنايتى است به اينكه در ضمن بيان مطلب اشاره‏اى هم به بطلان نسبت ناروايشان به مسيح كرده باشد، و آن نسبت داستان تفديه است، مسيحى‏ها نسبت مى‏دهند به حضرت مسيح كه وى با پاى خود به طرف چوبه دار رفته، بلكه خودش مى‏خواسته كه خود را بدار آويزد، چون مى‏خواست جانش را فداى پيروان خود كند، بلكه خداوند از گناهان آنان در گذرد، و تكاليف الهى خود را از آنها بردارد، و در روز قيامت بدون اينكه بدن‏هايشان با آتش دوزخ تماسى پيدا كند يكسره به بهشت‏شان ببرد، تفصيل اين داستان در تفسير سوره آل عمران در قصه عيسى (ع) گذشت، مسيحى‏ها داستان بدار آويختن و نيز داستان تفديه را براى خاطر همين درست كرده‏اند كه تنها از ديندارى به اسمش قناعت كرده، و جميع محرمات الهى را به خيال اينكه خدا از آنان نهى ننموده مرتكب شوند، و در عين حال روز قيامت هم به پاداش اينكه براى خدا پسر درست كردند و ...

يكسره به بهشت درمى‏آيند!!! اين مطالبى را كه آيه شريفه به آن اشاره مى‏كند، يعنى 1- امر به توحيد 2- بطلان عبادت مشركين 3- خلود ستمكاران در آتش. همه در ابواب متفرقه از انجيل‏ها موجود است.

بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا كه گفته‏اند:" إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ"

" لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ" يعنى يكى از سه چيزى كه بترتيب عبارتند از: 1- پدر 2- پسر 3- روح، يعنى كلمه اللَّه بر هر يك از اين سه چيز منطبق است، چون در ابواب مختلف انجيل‏ها زياد به چشم مى‏خورد اينكه: اب، اله است، ابن، اله است و روح، اله است. و در همين انجيل‏ها است كه: اله در عين اينكه يكى است سه چيز است، و مثال مى‏زنند به اينكه كسى بگويد: زيد فرزند عمرو، انسان است، كه در اينجا نيز يك چيز سه چيز است، زيرا در مثال بيش از يك حقيقت چيزى نيست، و در عين حال هم زيد است و هم پسر عمرو و هم انسان، و غفلت كرده‏اند از اينكه اين كثرت و تعددى كه در وصف است اگر حقيقى و واقعى باشد لا بد موصوف هم متعدد خواهد بود، كما اينكه اگر موصوف حقيقتا واحد باشد قهرا كثرت و تعدد اوصاف اعتبارى خواهد بود، و محال است كه يك چيز در عين اينكه يكى است سه چيز باشد، عقل سليم اين معنا را نمى‏پذيرد.

عجيب اينجا است كه بسيارى از مبلغين مسيحى به اين حقيقت اعتراف كرده و در باره اين عقيده كه جزو اوليات دين مسيح است مى‏گويند: اين مطلب از مسائل لا ينحلى است كه از مذاهب پيشينيان به يادگار مانده، و گرنه بحسب موازين علمى درست در نمى‏آيد.

/ 539