گفتارى پيرامون معناى ادب :معناى ادب و بيان اختلاف مفهوم آن با اختلاف مقاصد در جوامع مختلف‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لا بد آثار اسمى از اسماء اوست كه راهى براى به دست آوردن آن اسم نيز نداريم. و اگر خواستى بگو: اسمى كه به هيچ مفهومى نمى‏توانيم صيدش نموده و به دام فكر و انديشه و عقل خود بياندازيم. منتها چيزى كه در باره آن مى‏توانيم بگوييم كه مختصرى به آن اشاره داشته باشد، همان صفت" مالك على الاطلاق" است.

پس به اين بيان معنى آنچه در حديث بود: خداوند با يك حرف از خلق خود محجوب شده، روشن شد و معلوم شد كه چطور بعضى از اسماء اللَّه هست كه احدى را بدان راه نيست و به همان اسم از مخلوقات خود در پرده و پنهان شده است (دقت فرمائيد).

گفتارى پيرامون معناى ادب :معناى ادب و بيان اختلاف مفهوم آن با اختلاف مقاصد در جوامع مختلف‏

در اين گفتار در خلال چند فصل از ادبى كه خداى تعالى انبيا و فرستادگان خود را به آن مؤدب نموده بحث مى‏شود:

1- ادب- بنا بر آنچه كه از معناى آن استفاده مى‏شود- هيات زيبا و پسنديده‏ايست كه طبع و سليقه چنين سزاوار مى‏داند كه هر عمل مشروعى چه دينى باشد مانند دعا و امثال آن و چه مشروع عقلى باشد مانند ديدار دوستان، بر طبق آن هيات واقع شود، به عبارت ديگر: ادب عبارتست از ظرافت عمل. و معلوم است كه عمل وقتى ظريف و زيبا جلوه مى‏كند كه اولا مشروع بوده و منع تحريمى نداشته باشد، پس در ظلم و دروغ و خيانت و كارهاى شنيع و قبيح ادب معنا ندارد. و ثانيا عمل اختيارى باشد، يعنى ممكن باشد كه آن را در چند هيات و شكل در آورد و شخص به اختيار خود آن را به وجهى انجام دهد كه مصداق ادب واقع شود، نظير ادبى كه اسلام در غذا خوردن مرعى داشته و آن گفتن" بسم اللَّه" است در اول غذا و گفتن" الحمد للَّه" در آخر آن و احتراز از خوردن در حال پرى شكم و امثال اينها و نيز نظير ادب نشستن در حال نماز كه" تورك" ناميده مى‏شود و آن عبارت است از نشستن به روى ران‏ها و گذاشتن دست‏ها روى زانو و نگاه كردن به دامن، و همچنين نظائر آن.

گر چه معنى ادب، حسن و ظرافت عمل است، و در معنى حسن كه موافقت عمل است با غرض زندگى، هيچگونه اختلافى نيست، ليكن تطبيق اين معناى اصلى با مصاديق آن در نظر مجتمعات مختلف بزرگ مانند اقوام و ملل و اديان و مذاهب مختلف و همچنين در مجتمعات كوچك مانند خانواده‏ها، بسيار مختلف است، و اين اختلاف از جهت اختلافى است كه در تشخيص كار نيك از بد دارند، مثلا چه بسا چيزهايى كه در نزد قومى از آداب به شمار مى‏رود

/ 539