اعتبار عدالت در شاهد، حكمى است فطرى و ارتكازى همگان
از اين دو دسته كه بگذريم تنها افرادى در تشكيل جامعه به حساب مىآيند كه مردمى متوسط الحال هستند، تنها اينانند كه ساختمان و اسكلت جامعه را تشكيل مىدهند و بدست اينان است كه مقاصد جامعه و آثار حسنهاى كه غرض از تشكيل جامعه حصول آن مقاصد و تمتع از آن آثار است ظاهر مىگردد، و اين مطلب روشن است و هيچ جامعهشناسى نيست كه در اولين برخورد به آن به حسن قبول تلقيش نكند، آرى هر كسى به طور قطع احساس مىكند كه در زندگى اجتماعى خود به افرادى احتياج دارد كه رفتار اجتماعىشان مورد اعتماد و در امور ميانهرو باشند، از بىباكى و قانونشكنى و مخالفت با سنن و آداب جارى پروا داشته باشند، و تا اندازهاى نسبت به حكومت و دستگاه قضا و شهادات و غيره لا ابالى نباشند، اين است حكم فطرى و ارتكازى هر كسى، اسلام هم اين حكم را كه حكمى است فطرى و ضرورى و يا نزديك به ضرورى در شاهد معتبر دانسته و فرموده:" وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ" «1» و نيز فرموده:" شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ"(1) و گواه بگيريد از خود دو نفر عادل راى و شهادت راى به پاى داريد، اين خود مطلبى است كه هر كسى از شما ايمان به خدا و روز قيامت دارد از آن پند ميگيرد. سوره طلاق آيه 2.