بحث علمى :(شامل چند اشاره تاريخى و چند بحث علمى مربوط به نفس در چند فصل)
ملفق از چند اشاره تاريخى، و چند بحث علمى مربوط به نفس كه در چند فصل ايراد مىگردد:1- توجيه عاميانه" نفس" در زمانهاى گذشته و بيان اينكه انسان با كمى دقت، به عدم سنخيت بين نفس و بدن مادى حكم مىكند
1- تا آنجا كه مىدانيم و تاريخ بشرى نشان مىدهد همواره بر زبان انسان حتى بر زبان انسان اولى در خلال گفتگوهايش كلمه:" من"،" خودم" جارى مىشده و مسلما با اين كلمه حكايت از حقيقتى از حقايق خارجى اين عالم مىكردهاند، و يقينا مىفهميدهاند كه چه مىگويند، و از اين كلمه چه حقيقتى را مىخواهند، چيزى كه هست چون مردمى مادى و نظرهايشان كوتاه و بيشتر سر و كارشان با حوائج جسمى و بدنى خود بوده از اين رو همين پرداختن مداوم به رفع حوائج مادى خود باعث شد كه از معناى واقعى اين كلمه و امثال آن غفلت ورزيده و مانعشان شد از اينكه لحظهاى بخود آمده و در باره معنايى كه كلمات" من"،" خودم" و امثال آن آن را حكايت مىكنند تعمق و دقتى بعمل آرند و چه بسا وادارشان مىكرده كه خيال كنند معناى اين كلمات همان بدن مادى آنان است و بس. و نيز چه بسا گمان مىكردهاند كه(1) در المنثور، ج 2 ص 339- 340.(2) در المنثور.