وحدت خداوند سبحان در توحيدى كه نصارا معتقدند وحدت عددى است كه قرآن منكر آنست‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ثنايش آن جمله معروف را گفته است:" لا احصى ثناء عليك انت كما اثنيت على نفسك- من ثناى تو نتوانم شمرد، تو همانطورى هستى كه از ناحيه خودت ستايش شدى" و همين معناى از وحدت است كه با آن تثليث نصارا دفع مى‏شود، گر چه آنها هم قائل به توحيد هستند، ليكن توحيدى را معتقدند كه در آن وحدت، وحدت عددى است، و منافات ندارد كه از جهت ديگر كثير باشد، نظير يك فرد از انسان كه از جهت اينكه فردى است از كلى انسان واحد و از جهت اينكه علم و حيات و انسانيت و چيزهاى ديگر است كثير است، و تعليمات قرآنى منكر چنين وحدتى است نسبت به خداوند، قرآن وحدتى را ثابت مى‏كند كه به هيچ معنا فرض كثرت در آن ممكن نيست، نه در ناحيه ذات و نه در ناحيه صفات، و بنا بر اين، آنچه در اين باب از ذات و صفات فرض شود قرآن همه را عين هم مى‏داند، يعنى صفات را عين هم و همه آنها را عين ذات مى‏داند.

وحدت خداوند سبحان در توحيدى كه نصارا معتقدند وحدت عددى است كه قرآن منكر آنست‏

لذا مى‏بينيم آياتى كه خداى تعالى را به وحدانيت ستوده دنبالش صفت قهاريت را ذكر كرده است، تا بفهماند وحدتش عددى نيست، يعنى وحدتى است كه در آن بهيچ وجه مجال براى فرض ثانى و مانند نيست، تا چه رسد به اينكه ثانى او در عالم، خارجيت و واقعيت داشته باشد، كما اينكه در قرآن به موهوم بودن مفروضات بشرى و قهاريت خدا بر آن مفروضات اشاره كرده و مى‏فرمايد:" أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ" «1» خداى را به وحدتى ستوده كه قاهر است بر هر شريكى كه برايش فرض كنند، خلاصه، وحدتى اثبات مى‏كند كه در عالم براى معبودهاى غير خدا جز اسم چيزى باقى نمى‏گذارد، و همه را موهوم مى‏سازد، و نيز مى‏فرمايد:" أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ" «2» و نيز فرموده:

" لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ" «3»، چون وسعت ملك او آن قدر است كه هيچ مالك ديگرى در برابرش فرض نمى‏شود، جز اينكه آن مفروض و آنچه در دست او است همه ملك خداى سبحان است، و نيز فرموده:" وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ" «4» و نيز فرموده:

(1) ترجمه اين آيه در پاورقى صفحه 129 گذشت. (سوره يوسف آيه 40).

(2) آيا براى خداوند متعال شركائى قرار داده‏اند كه مانند آفريدن خداوند موجوداتى آفريده‏اند و فعلا ايشان در اشتباه افتاده‏اند كه آفريده‏هاى خداوند كدام است و آفريده‏هاى شركايش كدام؟!! بگو خداوند خالق هر چيزى است و او واحدى است قهار. سوره رعد آيه 16.

(3) امروز ملك عالم از كيست، از آن خداى واحد قهار است. سوره المؤمنون آيه 16.

(4) سوره ص آيه 65.

/ 539