ادب در دعاى يوسف صديق (ع) به هنگامى كه همسر عزيز مصر او را تهديد كرد و در كلام او پس از ديدار پدر - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راه خدا به كار برده و از آنها غرضى جز رضاى خدا ندارند و خلاصه راهى كه در زندگى سلوك مى‏شود يا راهى است كه حق در آن پيروى مى‏شود و يا راهى است كه هوا در آن متابعت مى‏گردد، و به عبارت ديگر يا راه خدا است و يا راه فراموشى خدا.

و انبياء (ع) چون به راه نخستين هدايت شده‏اند و راه هواى نفس را پيروى نمى‏كنند از اين جهت هميشه به ياد خدا هستند و در حركت و سكون خود جز او هدفى ندارند و در هيچيك از حوائج زندگى به درگاه كسى جز درگاه او روى نمى‏آورند و غير در او درى از درهاى اسباب را نمى‏كوبند. به اين معنا كه اگر هم متوسل به اسباب ظاهرى مى‏شوند و اين توسل خداى را از يادشان نمى‏برد و فراموش نمى‏كنند كه اين اسباب و سببيتشان از خداى تعالى است نه اينكه بكلى اسباب را انكار نموده و براى آنها وجودى تصور نكنند و يا سببيت آنها را انكار نمايند، زيرا آنها قابل انكار نيستند و بر خلاف فطرت و ارتكاز انسانى است، بلكه به اسباب تمسك ميجويند و ليكن براى آنها استقلال نمى‏بينند و براى هر چيزى موضع و اثرى قائلند كه خدا براى آن تعيين نموده.

و چون حال انبياء (ع) اين بود كه گفتيم، و خلاصه اينكه، چون تمسكشان به خداوند حق تمسك بود از اين جهت مى‏توانستند چنين ادبى را در باره مقام پروردگار خود و جانب ربوبيت او رعايت نموده و چيزى را جز براى خدا نخواهند و چيزى را جز براى او ترك نكنند و به چيزى تمسك نجويند مگر اينكه قبل از آن و با آن و بعد از آن متمسك به خدا باشند، پس هدف و غرض نهايى آنان در همه احوال خدا است.

روى اين بيان مراد از اينكه فرمود:" إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ" اين خواهد بود كه اگر مى‏بينيد دائما به ياد يوسفم و از فقدانش متاسفم، اين اسف دائمى من مثل اسف شما بر فقدان نعمت نيست، زيرا شما وقتى به فقدان نعمتى دچار مى‏شويد از روى جهل شكايت نزد كسانى مى‏بريد كه مالك نفع و ضررى نيستند و اما من تاسفم را از فقدان يوسف نزد خداوند به شكايت مى‏برم، و اين شكايتم هم درخواست امرى نشدنى نيست، زيرا من مى‏دانم چيزى را كه شما نمى‏دانيد.

ادب در دعاى يوسف صديق (ع) به هنگامى كه همسر عزيز مصر او را تهديد كرد و در كلام او پس از ديدار پدر

و نيز از جمله ادعيه انبياء (ع) دعاى يوسف صديق (ع) است هنگامى كه همسر عزيز او را تهديد نمود و گفت اگر آنچه مى‏گويم نكنى به زندانت مى‏اندازم:" رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلِينَ" «1».

(1) اى پروردگار من! رفتن بزندان در نظرم بهتر و محبوب‏تر از آن چيزى است كه اينان مرا بدان مى‏خوانند و اگر تو كمك نكنى و كيدشان را از من نگردانى هواى نفسم مرا به اجابت دعوت‏شان متمايل مى‏سازد، آن گاه در زمره جاهلين در خواهم آمد. سوره يوسف آيه 33.

/ 539