شرح و تفسير كلمات و جملات روايت مشهورى كه در باره اوصاف جسمى و احوال روحى پيامبر اكرم (ص) نقل شده است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابراهيم طالقانى به طريقى كه او به حسنين (ع) دارد نقل كرده «1»، مرحوم مجلسى هم در بحار الانوار فرموده «2»، كه اين روايت از اخبار مشهور است، عامه هم آن را در بيشتر كتاب‏هاى خود نقل كرده‏اند، سپس مؤلف اضافه مى‏كند كه بر طبق مفاد اين روايت و يا بعضى از مضامين آن، روايات بسيارى از صحابه رسول خدا (ص) نقل شده است.

شرح و تفسير كلمات و جملات روايت مشهورى كه در باره اوصاف جسمى و احوال روحى پيامبر اكرم (ص) نقل شده است‏

كلمه" مربوع" بمعناى كسى است كه اندامى متوسط داشته باشد، نه كوتاه قد و نه بلند بالا، و كلمه" مشذب" بمعناى بلندقامتى است كه در عين حال لاغر اندام باشد و گوشتى بر بدن نداشته باشد و كلمه" رجل" در جمله" رجل الشعر" بر وزن خلق، صفتى است مشتق از ماده" فعل يفعل" وقتى مى‏گويند فلانى" رجل الشعر" است معنايش اين است كه موى سر و روى او نه بطور كامل مستقيم و افتاده است و نه بطور كامل مجعد و فرفرى است بلكه بين اين دو حالت است.

و كلمه" ازهر اللون" باين معنا است كه آن جناب رنگ چهره مباركش براق و صاف بود و كلمه" أزج" وقتى در مورد ابروان استعمال مى‏شود بمعناى باريك و طولانى بودن آنست و اينكه در روايت آمده:" سوابغ فى غير قرن" معنايش اينست كه ابروان آن جناب متصل بيكديگر نبود و از يكديگر فاصله داشت و كلمه" اشم" بمعناى كسى است كه بينى او داراى شمم باشد، يعنى قصبه بينيش برآمدگى داشته باشد، و منظور راوى اين بوده كه بين دو ابرويش نورى تلألؤ مى‏كرد كه اگر كسى خوب دقت نمى‏كرد بنظرش مى‏رسيد بلندى و ارتفاعى است كه بر بينى آن جناب است و" كث اللحيه" كسى را مى‏گويند كه محاسنش پر پشت و بلند نباشد و" سهل الخد" بكسى گويند كه گونه‏اى صاف و كشيده داشته باشد و در آن گوشت زيادى نباشد و" ضليع الفم" بكسى گويند كه دهانى فراخ داشته باشد و اين در مردان از محاسن شمرده مى‏شود و" مفلج" از ماده" فلجه" (با دو فتحه) بكسى اطلاق مى‏شود كه فاصله ما بين دو قدمش يا بين دو دستش و يا بين دندانهايش زياد باشد و" اشنب" به كسى گفته مى‏شود كه دندانهايش سفيد باشد.

و" مشربة" بمعناى مويى است كه از وسط سينه تا روى شكم انسان مى‏رويد و كلمه" دمية"- بضم دال- بمعناى آهو است و" منكب" محل اتصال استخوان شانه و بازو است و" كراديس" جمع" كردوس" است كه بمعناى مفصل و محل اتصال دو استخوان است و در

(1) مكارم الاخلاق ط اعلمى ص 11.

(2) بحار الانوار ط اسلامى ج 16 ص 161.

/ 539