رد اشكالاتى كه صاحب المنار بر روايت فوق الذكر ايراد نموده است
اين بود چند خدشه كه صاحب المنار به روايت وارد كرده، و خواننده محترم مىداند كه وى چگونه در چند جا از كلام خود تحكم كرده، و سخن بيهوده گفته است.يكى آنجا كه گفته است: روايت ساختگى و مجعول است و سوره معارج مكى است، و لا بد دليل گفتارش مطلبى است كه در روايات از ابن عباس و ابن زبير نقل شده، و چه خوب بود مىفهميديم با اينكه دليل ما هم روايت و دليل و اعتماد او هم به روايت است چه ترجيحى در روايت مورد اعتماد او هست با اينكه هر دو خبر واحدند؟ و بر فرض كه سوره معارج مكى باشد كما اينكه مضمون خيلى از آياتش هم اين احتمال را تاييد مىكند و ليكن او چه دليلى دارد بر اينكه هيچ يك از آيات آن مدنى نيست؟ ممكن است دو آيه اولش كه مورد بحث ما هستند مدنى باشند، كما اينكه همين سوره مائده هم مدنى است، و در اواخر عمر رسول اللَّه (ص) نازل شده، و در عين حال او و هم مسلكانش اصرار دارند كه يكى از آيات آن يعنى آيه مورد بحث مكى و نزولش در اوايل بعثت اتفاق افتاده است. بنا بر اين وقتى به اعتراف آقايان جايز باشد سوره مائده مدنى و آيه مورد بحث از آيات آن مكى باشد چه عيبى دارد كه سوره معارج هم مكى باشد؟ و دو آيه اول آن مدنى.اما اينكه گفته است: آيه مزبور حكايت مىكند گفتارى را كه بعضى از كفار قريش قبل از هجرت گفتهاند، اين هم تحكم و بدون دليل حرف زدن است، زيرا گيرم كه سوره انفال قبل از سوره مائده نازل شده باشد، اين كجا دليل مىشود بر اينكه در موقع تاليف قرآن بعضى از آياتى كه بعد از انفال نازل شده در انفال قرار نداده باشند، كما اينكه آيات ربا و آيه" وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ" «2» كه به نظر آقايان، آخرين آيهايست كه بر رسول اللَّه (ص) نازل شده است در سوره بقره قرار گرفته، با اينكه سوره بقره در اوايل هجرت نازل شده، و اين آيات چند سال قبل از آن نازل شدهاند.و اما اينكه گفته است: آيه" وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ ..." حكايت از گفتاريست كه كفار قبل از هجرت مىگفتهاند، اين نيز تحكم ديگرى است، صرفنظر از اينكه(1) تفسير المنار ج 6 ص 464.(2) و بپرهيزيد از روزى كه در آن روز به سوى خدا بر مىگرديد. سوره بقره آيه 281.