5- آيا بدون گناه مؤاخذه و مغفرت معقول است؟: در بحث از روش عقلاى اجتماع، انسان به اين معنا برمىخورد كه عقلاء مؤاخذه و عقاب را فرع بر مخالفت تكليف اختيارى دانسته و از شرائط صحت تكليف هم عقل را مىشمارند. البته شرائط مختلف ديگرى براى اصل مؤاخذه و حدود آن نيز قائلند كه ما فعلا در مقام بيان و بحث از آن نيستيم.گفتار ما فعلا در باره عقلى است كه مردم متوسط الحال هر مجتمعى آن را وسيله تشخيص زشت از زيبا و نافع از مضر و خير از شر مىدانند. چون مردم- حتى دانشمندان- از نظر اجتماعى نه از نظر علمى، براى هر انسانى مبدأ فعالهاى كه قادر بر تشخيص خير و شر است سراغ مىدهند، اگر چه از نظر علمى آن را قبول نداشته، ممكن است بگويند ما در انسان غير از قوايى كه در او به وديعه سپرده شده از قبيل قوه خيال و حافظه و امثال آن قوه ديگرى بنام عقل سراغ نداريم و تشخيص خير و شر كه مىگويند كار عقل است خاصيت توافق عملى همان قوا است(1) حاشا چنين نيست، بلكه گناهانى كه خود مرتكب شدند بر دلهايشان مسلط شده، حاشا بدرستى كه ايشان از پروردگار خود محجوب شدهاند. سوره مطففين آيه 15