معناى اينكه فرموده:" آنچه بر تو نازل شده- قرآن- بر طغيان و كفر يهود مىافزايد"
" وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً".اين جمله و ساير جملات تا آخر آيه بطورى كه از سياق آن استفاده مىشود كلامى است كه بمنظور توضيح جمله" وَ قالَتِ الْيَهُودُ" ريخته و پرداخته شده است و در جمله" و ليزيدن" بخصوص اشاره است به اينكه اين جرأت و جسارت يهود نسبت به خداوند عظيم و لب به مثل" يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ" گشودنشان هيچ از يهود بعيد نيست، زيرا اينان مردمى هستند كه در دشمنى با اديان و در كفر، از قديم الايام مشخص و ممتاز بودند و اصولا مردمانى حسود و ستمپيشهاند، و معلوم است چنين مردمى وقتى خبردار شوند كه خداى متعال قريش را بر آنان فضيلت داده، و از بين ايشان شخصى را به نبوت برگزيده تا چه اندازه حسدشان تحريك مىشود، بنا بر اين قريش جز اين نبايد از يهود توقع داشته باشد و نبايد از شر آنان و از اينكه آتش طغيان و كفرشان تيزتر شود ايمن بنشينند.آرى يهود در دنياى قبل از اسلام خود را اشرف ملل مىدانست و سيادت و تقدم بر ساير اقوام را حق مسلم خود مىپنداشت و خود را اهل كتاب، و ساير اقوام آن روز را امى و بى سواد و وحشى مىناميد. و به دنياى آن روز فخر مىفروخت و ربانيين و احبار خود را به رخ عالميان مىكشيد و به علم و حكمت خود مىباليد. ليكن دوران آن سيادت خيالى و تمدن تو خالى سر آمد و آوازه پيغمبرى كه از قريش يعنى منحطترين اقوام كه همواره در برابر علم يهود و دانشمندانشان سر فرود مىآورد مبعوث شده بود و همچنين آوازه كتاب وى گوش يهود را خراش داد، مخصوصا وقتى در آن كتاب نظر كرده و آن را كتابى آسمانى و مهيمن، يعنى ناظر بر ساير كتب آسمانى يافت و ديد كه كتابى است سرشار از حق و حقيقت و مشتمل بر عالىترين تعليمات روحى و كاملترين طريق هدايت، بيش از پيش به ذلت و بى ارجى كتاب خود كه سالها به رخ عالميانش مىكشيد پى برد، لا جرم از آن خواب و خيال بيدار شده و بخود آمد در حالى كه هر لحظه به خشم درونى و كفر و طغيانش افزوده مىشد و اينكه مىبينيد خداى تعالى در اين آيه مىفرمايد: آياتى كه بتو نازل شده (قرآن) طغيان آنها را مضاعف مىكند، معنايش اين نيست كه (العياذ باللَّه) قرآن سبب ضلالت آنها است بلكه به اين عنايت است كه گفتيم اصولا جنس يهود بخودى خود جنسى حقود و حسود و كينهتوز است و نزول قرآن سبب شد آن آتش تيزتر شود و معارف حق و دعوت صريحى كه در قرآن است باعث شد آن كفر و حسد طغيان كند و به همين عنايت است كه خداى تعالى در مواضع عديدهاى از قرآن كريم هدايت و ضلالت را به خود نسبت مىدهد، از آن جمله مثلا مىفرمايد:" كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ