اعتماد به سوگند مدعى، به خدا، در شرع اسلام، ناشى از اعتماد به ايمان افراد در مجتمع اسلامى است
و اين اعتبار سوگند در حقيقت اكتفاء كردن محكمه است به دلالت سوگند بر ايمان- درونى طرف در جايى كه دليل ديگرى بر صدق گفتارش نباشد، توضيح اينكه: مجتمع دينى مجتمعى است كه بر پايه ايمان به خداى تعالى بنا نهاده شده و اجزاى اين مركب كه با هم تاليف شده و اجتماع را تشكيل دادهاند، انسانهاى با ايمان است، خلاصه در چنين مجتمع سرچشمه همه سنتهايى كه پيروى مىشود و محور جميع احكامى كه جارى مىگردد ايمان به خدا است. و كوتاه سخن، جميع آثارى كه از اين چنين مردم بروز مىكند همه و همه ناشى از حالت درونى و ايمان آنها است. چنان كه در يك مجتمع بى دين محور همه اينها ايمان افراد است به مقاصد قومى خود و همه سنن و قوانين كشورى و آداب و رسومى كه در بينشان دائر است ناشى از ايمان است.وقتى حال يك جامعه دينى چنين باشد و صحيح باشد اعتماد و اتكاء بر ايمان افراد در جميع شؤون اجتماعى و لوازم زندگى، همچنين صحيح است اعتماد به ايمانشان در جايى كه جز ايمان به خدا دليل ديگرى بر صدق گفتارشان در بين نيست و اين اعتماد به ايمان همان سوگندى است كه شارع در مواردى كه مدعى گواهى بر صدق دعوى خود ندارد براى وى تشريع فرموده، تا منكر، انكار خود را مربوط و بسته به ايمان درونى خود كند و بر صدق گفتار خود(1) خداوند مؤاخذه نمىكند شما را به سوگندهاى بيهودهتان و ليكن مؤاخذه مىكند شما را به سوگندهايى كه در عقد و پيمان خود به كار مىبريد، كفاره چنين سوگندى اطعام ده مسكين است. سوره مائده آيه 89.(2) و سوگند به خدا را مانع كارهاى نيك خود ندانيد. سوره بقره آيه 224.