ادب در دعا و ثناى حضرت شعيب، داوود و سليمان (ع)
و از جمله ادعيه انبياء، نفرينى است كه حضرت شعيب بر قوم خود كرده و گفته است:" رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ" «1» بعد از آنكه از رستگارى قوم خود مايوس مىشود از خداى تعالى درخواست مىكند كه وعدهاى كه در باره همه انبياء داده و از آن جمله فرموده:" وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ" «2» تنجيز نموده كه بين او و قومش نيز به حق حكم كند. و جهت اينكه گفت:" بين ما" و نگفت:" بين من" اين بود كه مؤمنين به توحيد را نيز ضميمه كرده باشد، چون كفار قومش در تهديد خود، او و مؤمنين را تهديد كرده و به همهشان گفته بودند:" لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا" «3» از اين جهت او نيز مؤمنين را ضميمه خود كرد و آنان را از قوم جدا و با خود بدرگاه خداى تعالى گسيل داشت و گفت:" اى پروردگار ما حق را در بين ما و بين قوم ما ظاهر ساز" شعيب در اين دعاى خود در بين اسماى خدا تمسك كرد به" خير الفاتحين" براى اينكه سابقا هم گفتيم تمسك به آن صفت از صفات خداوندى كه مناسب با متن دعا باشد خود تاييد بليغ و به منزله قسم دادن خدا است به آن صفت، به خلاف گفتار موسى كه گفت:" رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ" براى اينكه گفتيم كلام آن جناب در واقع دعا نبود بلكه كنايه بود از خوددارى از تبليغ و ارجاع امر به خدا، بنا بر اين كلام او مقتضى قسم دادن نبود به خلاف كلام شعيب.و از آن جمله ثنائى است كه قرآن از داود و سليمان (ع) چنين نقل فرموده:(1) پروردگارا حق را در بين ما و قوممان آشكارا ساز و تو بهترين حكمكنندگانى. سوره اعراف آيه 89.(2) و براى هر امتى رسولى است پس وقتى رسولشان مبعوث شد ميان آنان و آن رسول به حق و عدالت حكم مىشود و آنان ستم نمىشوند. سوره يونس آيه 48.(3) اى شعيب مطمئن باش كه به طور مسلم تو را و همچنين كسانى را كه از اهل قريه ما بتو گرويدهاند، از ديار خود بيرون خواهيم كرد مگر اينكه به دين ما برگرديد. سوره اعراف آيه 88.