ادب در دعا و ثناى حضرت شعيب، داوود و سليمان (ع) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اطاعت بود و گرنه اگر مقصودش ملكيت تكوينى بود البته آن را به خود نسبت نمى‏داد و اگر هم ملكيت تكوينى چيزى را بخود نسبت مى‏داد قطعا اشاره به اين معنا مى‏كرد كه حقيقت ملكيت از آن خداست و او اگر چيزى را مالك است خدايش تمليك كرده، پس از آنكه ياس خود را از قوم خود و پيشنهاد امساك از تبليغ را عرضه خداى تعالى داشت خودش راه چاره‏اى پيشنهاد نكرد بلكه امر را محول به پروردگار كرد و گفت:" به هر طريقى كه مصلحت است ميان من و مردم فاسق جدايى انداز".

ادب در دعا و ثناى حضرت شعيب، داوود و سليمان (ع)

و از جمله ادعيه انبياء، نفرينى است كه حضرت شعيب بر قوم خود كرده و گفته است:

" رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ" «1» بعد از آنكه از رستگارى قوم خود مايوس مى‏شود از خداى تعالى درخواست مى‏كند كه وعده‏اى كه در باره همه انبياء داده و از آن جمله فرموده:" وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ" «2» تنجيز نموده كه بين او و قومش نيز به حق حكم كند. و جهت اينكه گفت:" بين ما" و نگفت:" بين من" اين بود كه مؤمنين به توحيد را نيز ضميمه كرده باشد، چون كفار قومش در تهديد خود، او و مؤمنين را تهديد كرده و به همه‏شان گفته بودند:" لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا" «3» از اين جهت او نيز مؤمنين را ضميمه خود كرد و آنان را از قوم جدا و با خود بدرگاه خداى تعالى گسيل داشت و گفت:" اى پروردگار ما حق را در بين ما و بين قوم ما ظاهر ساز" شعيب در اين دعاى خود در بين اسماى خدا تمسك كرد به" خير الفاتحين" براى اينكه سابقا هم گفتيم تمسك به آن صفت از صفات خداوندى كه مناسب با متن دعا باشد خود تاييد بليغ و به منزله قسم دادن خدا است به آن صفت، به خلاف گفتار موسى كه گفت:" رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ" براى اينكه گفتيم كلام آن جناب در واقع دعا نبود بلكه كنايه بود از خوددارى از تبليغ و ارجاع امر به خدا، بنا بر اين كلام او مقتضى قسم دادن نبود به خلاف كلام شعيب.

و از آن جمله ثنائى است كه قرآن از داود و سليمان (ع) چنين نقل فرموده:

(1) پروردگارا حق را در بين ما و قوممان آشكارا ساز و تو بهترين حكم‏كنندگانى. سوره اعراف آيه 89.

(2) و براى هر امتى رسولى است پس وقتى رسول‏شان مبعوث شد ميان آنان و آن رسول به حق و عدالت حكم مى‏شود و آنان ستم نمى‏شوند. سوره يونس آيه 48.

(3) اى شعيب مطمئن باش كه به طور مسلم تو را و همچنين كسانى را كه از اهل قريه ما بتو گرويده‏اند، از ديار خود بيرون خواهيم كرد مگر اينكه به دين ما برگرديد. سوره اعراف آيه 88.

/ 539