چون يهود براى خود برترى مىپنداشتند كور و كر شدند (از ديدن حق و شنيدن پند عاجز گشتند)
" وَ حَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ..."اين آيه متمم آيه قبلى است." حسبان" به معناى پندار است و (فتنه) به معناى امتحانى است كه شخص بيخبر را مغرور سازد، و به معنى مطلق شر و بلا هم هست و" عمى" در اينجا عبارتست از نداشتن چشم حق بين، و تميز ندادن ميان خير و شر و" صمم" به معناى كرى است، و مراد از آن در اينجا نشنيدن پند و موعظه و بىاعتنايى به نصيحت است، و اين" عمى" و" صمم" (كورى و كرى) هر دو معلولند براى همان پندار غلطشان كه خيال مىكردند فتنه و امتحانى در كار نيست، و ظاهر سياق آيه اينست كه" حسبان" هم كه علت كرى و كوريشان بود، خود معلول علتى ديگر است، و آن اينست كه آنها براى خود فضيلت و كرامتى مىپنداشتند، و آن فضيلت اين بود كه مىگفتند ما از شاخههاى شجره يعقوب هستيم، و مىگفتند ما پسران خدا و دوستان اوييم، و چون چنين فضائلى را دارا هستيم پس عذابى براى ما نيست، اگر چه به هر عمل زشت و معصيتى آلوده باشيم، بنا بر اين معناى آيه (و خدا داناتر است) چنين مىشود: اهل كتاب به خاطر عقيدههايى كه در باره خود داشتند و خيال مىكردهاند كه صرف يهودى بودن ايشان را از فتنه و بلا نگاه مىدارد از اين رو به همين پندار غلط كور و كر شدند، و كارشان بجايى رسيد كه ديگر نمىتوانستند حق را ببينند، و يا از شنيدن مطالب حق و نافع انبيا و دعوتشان بسوى حق برخوردار شوند.(1) مجمع البيان ج 3 ص 227.