بحث روايتى :(رواياتى در باره چهار صنف حيواناتى كه در جاهليت احكام خاصى داشتند و اينكه واضع آن احكام كيست؟) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقلدش عينا مثل كورى است كه دست بدست بيناى جاهلى داده كه آن جاهل با راهنمايى عالمى خبير و راه‏دانى بصير راه مى‏پيمايد.

از اين جا روشن مى‏شود كه جمله" أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً" به تنهايى در تماميت دليل كافى نيست، و دليل وقتى تمام است كه جمله" و لا يهتدون" هم در كلام ذكر شود، زيرا ممكن است كسى بگويد درست است كه تقليد جاهل از جاهل غلط است، و ليكن ما از پدران جاهلى تقليد مى‏كنيم كه آنها راهنمايان عالم و خبيرى داشته‏اند، و تقليد جاهل از چنين جاهلى غلط نيست، چون جاى چنين اعتراض و پاسخى بود لذا براى تتميم حجت فرمود:" لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ" نه تنها پدران شما جاهلند، بلكه در زندگى راهنمايى هم نشده‏اند، و چنين كسانى را به هيچ وجه نمى‏توان تقليد كرد.

وقتى از آيه اولى يعنى:" ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ ..." بدست آمد كه دارندگان اين عقايد خرافى مركب بوده‏اند از اكثريتى جاهل، و اقليتى معاند و مستكبر، معلوم مى‏شود كه آنان مردمى بوده‏اند كه اهليت و قابليت اين را كه خداى تعالى روى سخن را به آنان نموده و مخاطبشان قرار دهد نداشته‏اند و لذا در آيه دومى دليل را بنحو تخاطب به آنان القا نفرمود، بلكه اينطور وانمود كرد كه روى سخن با ديگران است و فرمود:" أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ" آيا پيروى مى‏كنند از پدران خود هر چند پدرانشان جاهل و گمراه باشند؟! اين بود مختصر اشاره‏اى در باره تقليد و قبلا بحثى علمى و اخلاقى در باره معناى تقليد گذشت، ممكن است خواننده محترم براى مزيد اطلاع به آنجا مراجعه نمايد.

از آيه شريفه اين نكته هم استفاده مى‏شود كه رجوع به كتاب خدا و به سنت يعنى به فرمايشات رسول اللَّه (ص) را نبايد تقليد كوركورانه و مذموم نام نهاد.

بحث روايتى :(رواياتى در باره چهار صنف حيواناتى كه در جاهليت احكام خاصى داشتند و اينكه واضع آن احكام كيست؟)

در تفسير برهان است كه صدوق به سندى كه به محمد بن مسلم دارد از او از امام صادق (ع) نقل مى‏كند كه در تفسير:" ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ" فرمود: در ميان اهل جاهليت رسم چنين بود كه وقتى ماده شترى در يك شكم دو بچه مى‏زاييد مى‏گفتند وصل كرد، و كشتن و خوردن چنين شترى را جائز نمى‏دانستند، و وقتى ده شكم مى‏زاييد آن را سائبه مى‏كردند، يعنى سوار شدن بر پشت و خوردن گوشتش را بر خود حرام مى‏كردند، و اما" حام" آن هم شتر نرى بوده كه آن را بر ناقه‏ها مى‏جهانيدند.

/ 539