ادب الهى انبياء (ع) هم شامل ادب نسبت به خداوند مى‏شود و هم شامل ادب نسبت به مردم (ادب فردى و ادب اجتماعى) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شؤون زندگى خود آن را رعايت مى‏كرده و خضوعى را كه قلبا و عملا براى خداى متعال داشتند ذكر مى‏فرمايد، آرى سجده در مواقعى كه به ياد آيات خدا مى‏افتادند مثالى است براى فهماندن آن خضوع، چنان كه گريه‏شان كه خود ناشى از رقت قلب و تذلل نفس است نشانه ديگرى است از آن ادب و خشوع، و اين سجده و گريه، كنايه است از استيلاى صفت عبوديت بر دلهاى آنان، به طورى كه هر وقت به ياد آيه‏اى از آيات مى‏افتاده‏اند اثرش در سيما و ظاهرشان معلوم مى‏شده، پس انبياء چه در آن موقعى كه با خداى خود خلوت مى‏كرده‏اند و چه آن موقعى كه با مردم مواجه مى‏شده‏اند در هر دو حال ادب الهى را كه همان جنبه بندگى است از دست نمى‏دادند.

ادب الهى انبياء (ع) هم شامل ادب نسبت به خداوند مى‏شود و هم شامل ادب نسبت به مردم (ادب فردى و ادب اجتماعى)

يكى از شواهدى كه دلالت دارد بر اينكه مراد از ادب اعم است از ادب نسبت به خدا و ادب نسبت به مردم جمله" فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ" است، زيرا تضييع نمازى كه همان توجه به خداست، معرف حال خلف آنان است با پروردگارشان و پيروى شهوات معرف حالشان است با مردم، و چون در اين آيات، انبياء در مقابل اين خلف ناصالح قرار گرفته‏اند مى‏فهميم كه بر خلاف اينان، انبيا، هم در مراجعه به پروردگارشان، و هم در برخورد با مردم جنبه عبوديت و ادب را از دست نمى‏دادند و مى‏فهماندند كه پايه و اساس زندگى‏شان بر اين است كه براى آنان پروردگاريست كه مالك و مدبر امورشان مى‏باشد، ابتداى‏شان از او و بازگشت‏شان به سوى اوست، اصل اساسى در جميع احوال و اعمال‏شان همين است و بس. و اينكه تائبين را استثنا كرده، خود ادب الهى ديگرى را مى‏رساند، و نخستين كسى كه اين ادب را از خود نشان داد آدم (ع) بود و قرآن در باره‏اش فرموده:" وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏. ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‏" «1».

و اما اينكه چطور آدم عصيان ورزيد، بزودى بعضى از مطالب در باره آن خواهد آمد (ان شاء اللَّه) و در باره ادب جامع ديگرى كه خداى متعال انبياى خود را به آن مؤدب نموده، فرموده است:

(1) آدم پروردگار خود راى نافرمانى كرد و در نتيجه از بهشت محروم شد، پس پروردگارش او راى براى رسالت در انباء خود برگزيد و از نافرمانيش در گذشت و هدايتش نمود. سوره طه آيه 122.

/ 539