چهار دسته آيات شريفه در باره: ولايت تكوينى خدا، ولايت تشريعى خدا، ولايت رسول اللَّه (ص) و ولايت امام على (ع) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پسر عم «1» و محبت و ولايت عهدى و همچنين بقيه معانى آن را، و اما ولايتى كه در آيه:" يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ" است به معناى پشت كردن يعنى بجاى اينكه روى خود جانب دشمن كنند و سنگر و جبهه جنگ را اداره و تدبير نمايند، پشت خود بدان كرده پا به فرار مى‏گذارند و همچنين است" توليتم" يعنى اعراض كرديد و خود را به جهتى كه مخالف جهت آنست قرار داديد يا روى خود را جهت مخالف آن برگردانيديد.

پس آنچه از معانى ولايت در موارد استعمالش به دست مى‏آيد اينست كه ولايت عبارتست از يك نحوه قربى كه باعث و مجوز نوع خاصى از تصرف و مالكيت تدبير مى‏شود، و آيه شريفه مورد بحث، سياقى دارد كه از آن استفاده مى‏شود ولايت نسبت به خدا و رسول و مؤمنين به يك معنا است، چه به يك نسبت ولايت را به همه نسبت داده است و مؤيد اين مطلب اين جمله از آيه بعدى است:" فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ" براى اينكه اين جمله دلالت و يا دست كم اشعار دارد بر اينكه مؤمنين و رسول خدا (ص) از جهت اينكه در تحت ولايت خدايند، حزب خدايند و چون چنين است پس سنخ ولايت هر دو يكى و از سنخ ولايت خود پروردگار است و خداوند متعال براى خود دو سنخ ولايت نشان داده، يكى ولايت تكوينى كه آيات راجع به آن را ذيلا درج مى‏كنيم. دوم ولايت تشريعى كه به آيات آن نيز اشاره مى‏نماييم، آن گاه در آيات ديگرى اين ولايت تشريعى را به رسول خود استناد مى‏دهد و در آيه مورد بحث همان را براى امير المؤمنين (ع) ثابت مى‏كند، پس در اينجا چهار جور از آيات قرآنى هست:

چهار دسته آيات شريفه در باره: ولايت تكوينى خدا، ولايت تشريعى خدا، ولايت رسول اللَّه (ص) و ولايت امام على (ع)

1- آياتى كه اشاره به ولايت تكوينى خداى متعال دارد، و اينكه خداى متعال هر گونه تصرف در هر موجود و هر رقم تدبير و به هر طورى كه خود بخواهد برايش ميسور و صحيح و روا است، مانند اين آيات:" أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ" «2» و" ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ" «3» و" أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ" «4» و

(1) نسبت پسر عمه راى ولاء و پسر عمو راى مولى گويند.

(2) بلكه به غير خداوند اوليايى براى خود اتخاذ كرده‏اند و حال آنكه اگر ولى بحقى راى مى‏خواستند او خداوند متعال است. سوره شورى آيه 9.

(3) از خداى تعالى گذشته براى شما ولى و شفيعى نيست آيا باز هم متذكر نمى‏شويد؟! سوره سجده آيه 4.

(4) تويى ولى من در دنيا و آخرت. سوره يوسف آيه 101.

/ 539